اختلال خواندن نوعی اختلال یادگیری است که شامل اختلال قابل توجه در دقت، سرعت و یا درک مطلب می شود، تا جایی که این اختلال با پیشرفت تحصیلی یا فعالیت های زندگی روزمره فرد تداخل پیدا می کند. افراد مبتلا به اختلال خواندن، عمل خواندن را کاملا پایین تر از سطح مورد نیاز بر اساس هوش عمومی، فرصت های آموزشی و سلامت جسمی شان انجام می دهند. این اختلال معمولا با نام خوانش پریشی هم شناخته می شود؛ با این تفاوت که خوانش پریشی به طور کلی نقص در خواندن و نوشتن را شامل می شود.
در این اختلال تفاوت معناداری بین هوش عمومی فرد و مهارت خواندن او مشاهده می شود. اختلالات یادگیری که قبلا به آنها اختلالات مهارت های تحصیلی گفته می شد، اختلالاتی هستند که باعث عقب ماندگی ذهنی، هوش پایین، کمبود فرصت های یادگیری و یا مشکلات جسمی خاص مثل کم بینایی یا کم شنوایی، مشکل یادگیری و عملکرد ضعیف تحصیلی می شوند.
اختلالات یادگیری معمول شامل اختلال خواندن (خوانش پریشی)، اختلال ریاضیات، اختلال بیان مکتوب و برخی از اختلالات مربوط به پردازش زبان می شود.
اختلال خواندن حتی برای افرادی که هوش طبیعی دارند مشکل ساز می شود و در مطالعه و به دنبال آن در فعالیت های درسی و دانشگاهی، فرصت های آموزشی، انگیزه یادگیری مهارت خواندن و خودکنترلی عاطفی مشکلات جدی ایجاد می کند.
این با کندی در یادگیری یا عقب ماندگی ذهنی متفاوت است. در اختلال خواندن بین سطح عملکرد مورد انتظار و موفقیت واقعی فاصله قابل توجهی وجود دارد. دشواری و مشکل در خواندن ممکن است به میزان مختلفی در افراد رخ بدهد و این اختلال می تواند دلایل زیادی هم داشته باشد.
مشکلات رایج افراد مبتلا به اختلال خواندن عبارتند از:
اختلال خواندن اولین بار در اواخر قرن نوزدهم شناسایی شد. در آن زمان به این اختلال الکسیا یا نابینایی کلمه ای گفته می شد. از دهه 1960، اختلال خواندن به دیس لکسیا (dyslexia) یا همان خوانش پریشی معروف شد. با وجود سابقه طولانی کشف اختلال خواندن، هنوز علت آن مشخص نشده است.
یادگیری مهارت خواندن کار پیچیده ایست. برای اینکه بتوان یک خط متن را دنبال کرد، عضلات چشم باید کاملا هماهنگی داشته باشند. علاوه بر این برای این کار به جهت گیری فضایی برای تفسیر حروف و کلمات، حافظه بصری برای حفظ معنای حروف و کلماتی که دیده می شوند، توانایی توالی، درک ساختار جمله و دستور زبان و توانایی طبقه بندی و تجزیه و تحلیل نیاز است.
از طرف دیگر مغز باید نشانه های بصری را با حافظه ادغام کند و آنها را با صداهای خاص مرتبط سازد. این اصوات باید با معانی خاصی همراه باشند. برای درک متن خوانده شده، هنگام خواندن یک جمله یا یک پاراگراف باید معانی آنها در ذهن نگه داشته شوند. وقتی اختلال خواندن رخ می دهد یکی از این فرایندها مختل می شوند. به همین دلیل جدا کردن دلایل و ریشه های اختلال خواندن مشکل است و ممکن است هر کسی به یک دلیل متفاوت دچار این اختلال شود.
با وجود پیچیدگی های موجود در این اختلال، محققان دریافته اند که این بیماری تا حدودی ارثی است. در سال 1999، مرکز تحقیقات خواندن در نروژ، اعضای یک خانواده بزرگ که این اختلال داشتند را مورد بررسی قرار داد. محققان با ارزیابی توانایی خواندن و نوشتن حدود 80 عضو این خانواده در چهار نسل، توانستند جهش ژن های خاصی که با کمبود مهارت خواندن و نوشتن در ارتباطند را مشخص کنند.
البته به نظر می رسد که این نوع اختلال دلایل غیر ارثی و غیر ژنتیکی دیگری هم دارد، چون حدود نیمی از افراد مبتلا به این ناتوانی یادگیری متعلق به خانواده هایی هستند که چنین مشکلی در آنها وجود ندارد. نظریات مختلف و بسیاری نشان می دهند که مشکلات عملکردی در مناطق خاصی از مغز زمینه ساز اختلال خواندن محسوب می شوند.
با توجه به لزوم هماهنگی های پیچیده سیستم عصبی انسان هنگام خواندن، کاملا مشخص است که چندین مشکل مختلف در عملکرد مغز باعث بروز اختلال خوانش پریشی می شوند. چیزی که تا الان مشخص شده این است که 90% از کودکان مبتلا به اختلال خوانش پریشی، نقص زبانی دیگری هم دارند. تحقیقات دیگر حاکی از وجود رابطه احتمالی بین اختلال خوانش پریشی و یک مشکل بینایی جزئی و ظریف است که روی سرعت خواندن افراد تاثیر منفی می گذارد.
علائم و نشانه های مشترک کودکان مبتلا به اختلال خواندن عبارتند از:
علاوه بر این کودکان مبتلا به اختلال خواندن اغلب تاخیرهای دیگر یا مشکلات دیگری هم در زمینه یادگیری دارند که شامل موارد زیر می شوند:
ارزیابی توانایی خواندن کودکان باید به صورت نفر به نفر انجام شود تا بتوان اختلال خواندن را تشخیص داد و آن را از اختلال یادگیری کُند یا هوش پایین جدا کرد. فرد ارزیابی کننده باید سن، هوش، فرصت های آموزشی و عوامل فرهنگی مختلف مثل اینکه آیا زبان صحبت شده در مدرسه و خانه کودک با هم متفاوت هستند یا نه را در نظر بگیرد. اختلال خواندن زمانی تشخیص داده می شود که بعد از در نظر گرفتن این عوامل، مشخص شود مهارت و موفقیت کودک در خواندن کاملا کمتر از حد انتظار است.
علاوه بر این، مشکلات مربوط به خواندن باید از روش های قابل توجهی روی عملکرد فرد در مدرسه یا زندگی روزمره اش تاثیر گذاشته باشد. اگر فرد دچار برخی شرایط جسمی مثل عقب ماندگی ذهنی، ضعف بینایی یا ناشنوایی باشد، اختلال خواندن باید بیشتر از چیزی باشد که معمولا در افرادی که معلولیت جسمی دارند رخ می دهد.
20 تا 55 درصد از کودکان مبتلا به اختلال خوانش پریشی دارای اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD) هستند. این اختلال نوعی اختلال رفتاری است و باعث تشدید اختلال خوانش پریشی می شود. همین مساله تشخیص اختلال خواندن را سخت تر و پیچیده تر می کند.
علاوه بر این، حدود یک چهارم از کودکان مبتلا به اختلال خواندن، به اختلال سلوک مبتلا هستند. اختلال نافرمانی مقابله ای و افسردگی نیز در در بیشتر کودکان مبتلا به اختلال خوانش پریشی رخ می دهد. تقریباً همه افراد مبتلا به اختلال خواندن در هجی کردن مشکل دارند و حدود 80% آنها نیز با مشکلات زبانی دیگری هم دست و پنجه نرم می کنند.
همه افراد مشکوک به دارا بودن اختلال خوانش پریشی یا سایر اختلالات یادگیری باید تحت یک ارزیابی جامع از جمله شنوایی، بینایی و تست هوش قرار بگیرند. این آزمون باید شامل تمام زمینه های یادگیری و فرایندهای یادگیری باشد، نه فقط در زمینه خواندن. در مورد کودکانی که در سنین مدرسه رفتن قرار دارند این ارزیابی اغلب توسط تیمی از مربیان، روانشناسان تربیتی و روانپزشکان کودک انجام می شود.
تخمین های موسسه ملی بهداشت آمریکا درباره تعداد افراد مبتلا به اختلالات یادگیری در این کشور چیزی بین 5 تا 15% از جمعیت عمومی است. حدود 80% از افراد مبتلا به اختلال یادگیری به اختلال خواندن دچارند. تحقیقات دیگر نشان می دهند که حدود 4% از کودکان با سن مدرسه اختلال خواندن دارند. به احتمال زیاد پدر و مادر یا خواهر و برادر این افراد نیز به اختلال خواندن مبتلا هستند.
حدود 60 تا 80 درصد از کودکان مبتلا به اختلال خوانش پریشی پسر هستند. به دلایل مختلفی که اغلب به رفتار مربوط می شوند، معمولا پسرها بیشتر به کلاس های آموزش ویژه ارجاع داده می شوند و این مساله نشان می دهد که تعداد دختران تشخیص داده شده مبتلا به اختلال خوانش پریشی کمتر از حد واقعی است. برخی از کارشناسان عقیده دارند این اختلاف از آنجا ناشی می شود که پسران بیشتر اوقات در کلاس اخلال ایجاد می کنند و همین مساله باعث شک به وجود اختلال در آنها می شود.
اختلال خوانش پریشی هم مثل سایر اختلالات یادگیری تحت قانون تعلیم و تربیت افراد معلول (IDEA) قرار دارد. همه کودکان دارای نقص های یادگیری مختلف از جمله اختلال خواندن یا خوانش پریشی باید تحت یک برنامه آموزش فردی قرار بگیرند که در آن دستورالعمل های طراحی شده برای مقابله با این ناتوانی در مدرسه ارائه شده باشد.
رویکردهای درمانی مختلفی از تحریک بینایی گرفته تا رژیم های غذایی خاص و افزایش آموزش خواندن برای درمان اختلال خوانش پریشی در نظر گرفته می شوند. با این حال به طور کلی آموزش خصوصی تنها راه درمان موفقیت آمیز برای این اختلال است.
ساموئل توری اورتن، اولین محقق شناسایی و بررسی خوانش پریشی اصول اصلی چنین رویکردی را در دهه 1920 توسعه داد. به طور کلی روش های مفید آموزشی برای درمان اختلال خوانش پریشی عبارتند از:
در این روش روند اصلاح از سطح یک حرف یا صدا آغاز می شود، بعد به سمت یک صدای گفتاری واحد می رود و سپس هجاها و بعد کلمات و جملات به صورت سیستماتیک آموزش داده می شوند. برای ایجاد ارتباط بین اصوات و نوشته ها باید تمرین و تکرار انجام شود.
خیلی از افراد مشهور و موفق دنیا به اختلال خوانش پریشی یا خواندن مبتلا بوده و هستند. حداقل 2 رئیس جمهور آمریکا از این اختلال رنج می برده اند. اینکه شخص چقدر بتواند این اختلال را جبران کند به شدت نقص و نوع درمان بستگی دارد. به طور کلی افرادی که قبل از کلاس سوم اختلال خواندن در آنها تشخیص داده می شود و تحت آموزش قرار می گیرند عملکرد خوبی نشان می دهند. با این حال افراد مختلف از نظر هوش، فرصت های آموزشی و اراده برای غلبه بر اختلال خواندن و همچنین نوع و شدت مشکل با هم متفاوتند.
همه این عوامل برای تعیین نتیجه نهایی این اختلال با هم ترکیب می شوند. معمولا اگر اختلال خواندن به موقع تشخیص داده شود و فرد تحت یک برنامه درمانی مناسب قرار بگیرد پیش آگهی ها درباره اختلال خوب هستند و می توان آینده خوبی را برای فرد مبتلا متصور شد. عزت نفس قوی و همراهی و حمایت خانواده و دوستان در روند اصلاح این اختلال بسیار موثرند.
هیچ راهی برای پیشگیری از بروز اختلال خوانش پریشی شناسایی نشده است. کلید جلوگیری از بروز علائم مرتبط با اعتماد بنفس پایین، عدم علاقه به مدرسه و رفتار ضعیف مداخله و تشخیص زودهنگام است که مانع از پسرفت تحصیلی در کودک می شود.
مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه اختلالات یادگیری کودکان اوتیسم، بیش فعالی، سندروم داون، کودکان کم توان ذهنی، اختلال یادگیری نوشتن، خواندن، ریاضی و.. فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های 3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.
یکی از عوامل نبود موفقیت تحصیلی در دانش آموزان، وجود اختلال یادگیری در آنان است که منجر به افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس و ترک تحصیل آن ها می شود. برچسب های «عقب مانده»، «تنبل» و غیره به این قبیل دانش آموزان آن ها را از ادامه تحصیل بازمی دارد و لطمه های جبران ناپذیری از نظر روانی و اقتصادی به کودک و خانواده و نظام آموزش و پرورش کشور وارد خواهد کرد.
از آنجا که دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری، جزو بچه های در معرض خطر و شکننده محسوب می شوند، آموزش و پرورش باید از این افراد پشتیبانی کند و یک سپر دفاعی برای آنان باشد.
همچنین نظام اجتماعی نیز باید از آنان حمایت و مراقبت کند. برای کاهش آمار بالای مبتلایان به این اختلالات و عوارض جانبی، ضرورت دارد معلمان با این اختلالات آشنایی پیدا کنند.
روان شناسان با اندک تفاوت هایی اختلالات یادگیری را چنین تعریف می کنند: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری کسانی هستند که در یک یا چند فرایند اساسی در رابطه با خواندن، سخن گفتن، درک کردن و نوشتن دارای اشکال هستند به شرطی که این مشکلات ناشی از عقب ماندگی های ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد.
علائم این اختلالات ممکن است به صورت های مختلف از قبیل اختلال در توجه به تفکر، تکلم، نوشتن و یا حساب کردن باشد. اختلالات یادگیری ترجمه واژه (Learning disabilities) است که به ناتوانی های یادگیری نیز ترجمه شده است و به مجموعه ای از نارسایی ها در یادگیری اطلاق می شود که برخلاف نارسایی های جسمانی، اغلب تا زبان آموزش رسمی در مدرسه ناشناخته می ماند.
در دوران تحصیل دانش آموز در مدرسه نیز به علت شناخت نداشتن برخی از معلمان، بیشتر اوقات این اختلالات به عنوان اختلالات خاص یادگیری تشخیص داده نمی شوند، بلکه با عقب ماندگی ذهنی اشتباه گرفته و زمینه فشار روانی بر کودک فراهم می شود. در این میان اختلاف دیدگاه میان اولیا و مربیان، رفع این اختلالات را به تأخیر می اندازد.
در یک سوی این اختلاف معلمان و مسئولان آموزش و پرورش هستند که برای تشخیص و پیگیری این اختلالات نیاز به دانش افزایی بیشتری دارند و در سوی دیگر ناآگاهی و نپذیرفتن وجود اختلال در کودک از جانب برخی از اولیا است.
برخی از اولیا به صورت ناخودآگاه گرایش دارند تا کودکان خود را (حتی در صورت داشتن مشکل) سالم تلقی کنند و در پذیرش این نکته که فرزند آنان دچار اختلال است از خود مقاومت نشان می دهند و اصرار دارند که کودکشان مشکل ندارد و مشکل از شیوه آموزشی معلم یا عوامل دیگر است.
غافل از این که کودکانی که دچار این اختلالات هستند با روش ها مرسوم تعلیم و تربیت کودکان عادی قادر به یادگیری نیستند و نیاز به کمک های ویژه دارند. متأسفانه، دانش آموزان با ناتوانی یادگیری گاهی به اشتباه به عنوان دیرآموز (Show Learner) درنظر گرفته می شوند. درحالی که فهم کودک دیرآموز در پیامدهای رفتار ناپخته خود کم است.
در حالی که دانش آموز با اختلال یادگیری هر چند ممکن است به صورت نامناسب عمل کند، ولی از پیامدهای بدرفتاری خود کاملاً آگاه است. متأسفانه این فهم نمی تواند راهنمای رفتار او باشد حتی با وجود مداخله، پیشرفت دانش آموز دیرآموز خیلی آهسته است ولی روش هایی که برای بهبود وضع دانش آموز با ناتوانی یادگیری بکار برده می شود ممکن است پیشرفت های مداوم و نزدیک به هنجار در برخی از زمینه های تحصیلی به وجود آورد.
مسائل سازشی اجتماعی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری فراوان به چشم می خورد مشاهدات و درجه بندی های رفتاری که از همسالان، معلمان و والدین صورت گرفته، نشان می دهند که این دانش آموزان چندان مورد علاقه دیگران نیستند. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری نسبت به توانایی های درسی خود ناامید هستند.
کمتر در آنها انگیزه ای به وجود می آید و انگیزه هایی که در آن ها دیده می شود به جای این که درونی باشد، جنبه خارجی دارند. آنان نمی توانند تصدیق کنند که اگر کار و کوشش بیشتری از خود نشان دهند، موفقیت هایشان زیادتر خواهد شد. به جای آن سعی دارند که شکست را به ناتوانی های خویش نسبت دهند.
این حالت بدبینی درباره علل موفقیت ها و شکست هایشان در آنان حالتی به وجود می آورد که اصطلاحاً به آن درماندگی اکتسابی می گویند و این حالتی است که فرد فکر می کند هر اندازه کوشش کند، باز نتیجه ای جز شکست به بار نخواهد آورد.
مشخصه های اولیه ناتوانی در یادگیری
کودکانی که ناتوانی در یادگیری دارند از مشخصات زیر برخوردارند.
مشکل در صحبت کردن، خواندن، نوشتن، محاسبه، مشکل در تمرکز حواس و توجه به مطالب، گیج شدن در مورد زمان و فضا، رفتار تحریک پذیرانه، مشکل در یادآوری، هماهنگی فیزیکی ضعیف، مشکل در سازماندهی برای انجام یک منظور و مشکل در دوست شدن با افراد و دوست ماندن با آنها.
مهمترین مطالب در اینباره:اختلال یادگیری ناشی از تفاوتهای عصب شناختی مغز در پردازش اطلاعات است که به شدت توانایی فرد را در یادگیری مهارتهای خاص محدود میکند.
در واقع، علت این اختلال تفاوت در نحوه پردازش، ادراک و استفاده از اطلاعات در مغز است. همه افراد در یادگیری تفاوتهایی با هم دارند، اما افرادی که دچار اختلال یادگیری هستند در طول عمر خود با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
درمانی قطعی برای این اختلال وجود ندارد. برنامههای آموزشی، تا حد زیادی، به حل مشکلات ناشی از این اختلال کمک میکند، اما تبعات آن ممکن است تا آخر عمر همراه فرد باشد.
افراد دارای اختلال یادگیری ممکن است با مشکلات زیادی در مدرسه یا محل کار مواجه باشند. همچنین، این اختلال بر زندگی شخصی و روابط اجتماعی فرد نیز تأثیرگذار است.
اختلالات یادگیری در زمینه های گفتاری، شنوایی، خواندن و نوشتن به شرح زیر است:
اختلالات گفتاری و شنوایی غالباً با یکدیگر همراه هستند، زیرا سخن گفتن در وهله نخست به شنیدن نیاز دارد. گوش داخلی، مرکز اصلی دستگاه شنوایی است و گوش خارجی و میانی، کانالی برای جمع آوری و انتقال امواج صوتی به گوش داخلی به حساب می آیند.
از این رو در اختلالات شنوایی، دو نوع کری انتقالی و عصبی وجود دارد که علل پیدایش و درمان هر یک متفاوت است. والدین و مربیان باید از میزان شنوایی فرزندان و دانش آموزان خود آگاه باشند. کسانی که ضعف شنوایی دارند با اندکی دقت قابل تشخیص هستند.
معلمان باید توجه داشته باشند که هرچند، نقص های شنوایی عمدتاً، توسط دستگاه های سنجش شنوایی قابل تشخیص هستند، ولی یک سری علائم آشکار وجود دارند که معلم به کمک آنها می تواند نقص های شنوایی را تشخیص دهد.
به طور مثال بی توجهی به بحث های کلاسی، چرخاندن بی مورد سر، اشکال در پیدا کردن جهت صدا، رفتارهای نامناسب با موقعیت، خجالت و کناره گیری، پرهیز از بحث و صحبت و حتی نخندیدن به یک نکته خنده دار در کلاس، می تواند علائم نقص شنوایی باشد.
این افراد هنگامی که مخاطب قرار می گیرند، نگاه های خیره کننده و استفهام آمیزی دارند و به پرسش های مطرح شده پاسخ درستی نمی دهند. تشخیص نقص های شنوایی از این نظر اهمیت دارد که برای صدمات جزئی گوش، درمان هایی وجود دارد و در مدارس نیز معمولاً صدمات و نقایص شنوایی از نوع ملایم و جزیی است.
بعد از شناسایی دانش آموزانی که نقص شنوایی دارند (و احتمالاً سنجش میزان نقص) معلم باید برای افزایش میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها سعی کند که این افراد را در ردیف های جلو کلاس و نزدیک به محل صحبت کردن خویش قرار دهد.
یکی از اختلالات گفتاری رایج میان کودکان لکنت زبان است که ممکن است بر اثر ضایعات دستگاه تکلم و یا فشارهای روانی به وجود آید. لکنت زبان تکرار و توقف یا کشیده گفتن تشنج آمیز و غیرطبیعی و غیر ارادی صداها و هجاها و حروف یا کلمات است که به صورت مکث های طولانی و یا تکرار کلمات ظاهر می شود و موجب نگرانی و تشویش فرد است.
تلفظ برخی حروف و کلمات از جمله حروفی که با بستن لب ها تلفظ می شوند مثل «ب، پ، م» و حروفی که با حرکت زبان ادا می شوند مثل «ت، ث، س، ط» برای آنان مشکل تر است.
سن آغاز لکنت زبان حدود دو تا پنج سالگی است. لکنت زبان با یک سلسله علائم به هم پیوسته و مرتبط نظیر گوشه گیری، احساس حقارت، عقب ماندگی درسی، هیجان زدگی و شتاب در پاسخ دادن به سؤالات و نداشتن ا عتماد به نفس همراه است.
عوامل متعددی از جمله علل عضوی، کنش و غلبه نکردن طرفی مغز باعث لکنت زبان می شود.
در درمان لکنت زبان ابتدا باید علل ایجاد کننده شناسایی شود و علاوه بر مشاوره و گفتاردرمانی، باید معلمان و والدین نیز نکاتی را رعایت کنند و همکاری لازم را در روند درمان داشته باشند.
یکی از مهمترین مسائلی که کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری باآن مواجهند ناتوانی های مربوط به خواندن است. مشکلات خواندن به شکل های مختلف خود را نشان می دهند. اصطلاحات متعددی در اشاره به دانش آموزانی که دچار مشکلاتی در خواند هستند، به کار می رود. یکی از شایع ترین آنها دیسلکسی (dysiexia) است.
دیسلکسی یک کلمه یونانی است و به معنای «نارسایی در خواندن» است دیسلکسی از اختلالات اختصاصی یادگیری به شمار می آید و در میان برخی دانش آموزان مدارس وجود دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند کلمات کتاب را تشخیص دهد و در نتیجه در یادگیری خواندن با مشکل مواجه است. این اختلال در میان پسران بیشتر از دختران رواج دارد.
فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند از ترکیب حروف کلمه جدید بسازد، کلمات را در جمله تشخیص نمی دهد، به فراگیری خواندن علاقه مند نیست، و در تشخیص فاصله و زمان و جهت با مشکل مواجه است.
این کودکان چون ضعف در خواندن و نوشتن دارند، در امور تحصیلی شکست می خورند و در نتیجه شکست های مکرر، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و به احساس حقارت و بی کفایتی و انواع مشکلات عاطفی گرفتار می شوند.
مهمترین مشکلات کودکان در نوشتن عبارت است از نارسانویسی و چپ دستی.
الف) نارسانویسی: در این اختلال فرد علیرغم هوش طبیعی، بسیار بد می نویسد و این قبیل کودکان ممکن است ناتوان از انجام اعمال حرکتی در نوشتن حروف و اشکال باشند و در مواردی نیز بر اثر ضعیف بودن کارکردهای بینایی ناتوان از تبدیل اطلاعات بینایی خود به صورت اعمال حرکتی هستند.
بسیاری از روان شناسان تأثیر سیستم اعصاب نواحی مختلف بدن و نیز رشد کامل اعضای حرکتی را عامل مؤثر در تکوین این اختلال تلقی کرده اند از نظر آسیب شناسی دلایل اصلی که می تواند در بروز اختلال نارسانویسی مؤثر باشد عبارتند از: خطا در ادراک بینایی حروف و کلمات، وجود اشکال در تبدیل ادراک از بینایی به صورت حرکتی (ناتوان از تبدیل حافظه بصری به عملکرد نوشتاری)، وجود نارسایی و ضعف در مهارت های حرکتی و وجود حالات هیجانی از قبیل بی قراری و تندخویی.
ب) چپ دستی: چپ دستی عبارت است از تمایل طبیعی فرد در نوشتن با دست چپ، کودک چپ دست در نوشتن از چپ به راست مشکل چندانی ندارد ولی هنگامی که بخواهد از راست به چپ بنویسد با مشکل روبرو می شود.
چنین فردی به علت نداشتن دید کافی در آنچه که می نویسد به صورت بدخط و نامرتب می نویسد و حتی در آغاز چیزی جز سیاه کردن کاغذ به نظر نمی رسد و به همین جهت برای زیبا نوشتن در مواردی دست خود را چرخانده و به صورت کمانه درمی آورد.
اگر چپ دستی به صورت برتردستی در نیامده باشد می توان او را تشویق به استفاده از دست راست کرد. لکن در افراد برتر دست (چپ) نباید فشار زیادی در جهت ممانعت از این امر به او وارد کرد.
اولین علائم اختلال یادگیری با مشکلات تحصیلی کودک در مدرسه مشخص میشود. والدین و معلمان پیش دبستانی از اولین افرادی هستند که علائم این اختلال را در کودکان تشخیص میدهند.
این کودکان ممکن است دچار مشکلاتی در مهارتهای اساسی مانند خواندن یا درک مطلب باشند. بعضی از این کودکان ممکن است در یادگیری مهارتهای اصلی مشکلی نداشته باشند، اما در به کارگیری این مهارتها دچار مشکل باشند.
زندگی با این اختلال و مشکلات ناشی از آن برای والدین و کودکان کار بسیار دشواری است.
بسیاری از والدین با تشخیص اختلال یادگیری کودکان خیالشان راحت خواهد شد، چرا که تشخیص این اختلال منجر به جلب حمایت بیشتر معلمان و تدوین برنامههای آموزشی ویژه این کودکان میشود.
دانش آموزانی که در یادگیری دچار اختلال هستند نیازمند آموزشهای فردی ویژه و متناسب با شرایطشان هستند تا از بقیه همکلاسیها و همسالان خود عقب نمانند و بتوانند زندگی عادی داشته باشند.
اختلال یادگیری اختلالی رشدی عصبی است؛ یعنی، اساس ناهنجاریها در سطح شناختی است که بر توانایی مغز در درک و پردازش دقیق و مؤثر اطلاعات کلامی و غیرکلامی تأثیر میگذارد.
رای مثال، کودک دچار اختلال یادگیری، با توجه به سطح هوشش، عملکرد تحصیلی پایینتری دارد. البته این تصور غلطی است که دانش آموزان که در یادگیری دچار اختلال هستند، همانند همسالان خود، قادر به یادگیری نیستند یا هوش کمتری دارند.
در واقع، این دانش آموزان هوشی مشابه همسالان خود دارند و حتی ممکن است، با وجود اختلال در یادگیری، کودکانی تیزهوش باشند.
تفاوت کودکانی که به اختلال یادگیری مبتلا هستند با سایر کودکان فقط در شیوههای متفاوت یادگیری آنها است.
در واقع، این کودکان برای یادگیری به تمرینهای آموزشی ویژهای نیاز دارند. در تشخیص اختلال یادگیری، معمولا ضریب هوشی کودک و عملکرد وی در حوزه تحصیلی، مخصوصا در خواندن، ریاضی و نوشتن، ارزیابی میشود.
قبل از تشخیص اختلال یادگیری، تاریخچه تحصیلی و آموزشی کودک بررسی میشود تا همه احتمالات برای وجود تفاوت در عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شود. تشخیص زود هنگام و شروع سریع مداخلات درمانی در این زمینه حیاتی است.
آیا اختلال در یادگیری ماهیت زیستی دارد؟
تصور میشود اختلال یادگیری، ناتوانی زیستی است و در نتیجه مشکلات عصب شناختی رخ میدهد که باعث مشکلاتی در یادگیری و کاربرد مهارت در حوزه تحصیلی خواهد شد.
بر اساس شواهد پژوهشی، احتمال ابتلا به اختلال یادگیری در کودکانی که والدین یا نزدیکان آنها دچار این اختلال هستند بیشتر است.
بر این اساس میتوان گفت، وراثت ممکن است در بروز اختلال یادگیری در کودکان نقش مهمی داشته باشد. با این حال، عوامل دیگری هم در ابتلا به این اختلال اثرگذار است که میتوان آنها را کنترل یا از بروز آنها پیشگیری کرد.
اگر به عنوان پدر و مادر، هر کدام از علائم اختلال یادگیری را در کودک خود مشاهده کردید، هر چه زودتر این مشکل را با متخصصان این حوزه و روانشناسان کودک در میان بگذارید. با اقدامات درمانی اولیه میتوان به حل مشکلات کودک در خواندن، نوشتن و سایر مهارتها کمک کرد.
برخی دیگر از انواع اختلال یادگیری عبارتند از:
اختلال (نقص) پردازشی
همچنین ناتوانی های یادگیری به اختلال پردازشی مربوط می شود. وقتی دانش آموزان اختلال پردازشی دارند با درک اطلاعات حسی شان مشکل دارند.
این باعث می شود برای دانش آموزان سخت باشد تا در کلاس های عادی مدرسه بدون دریافت حمایت های اساسی شرکت کنند.
این نقص ها معمولا شنیداری و دیداری هستند و باعث می شوند که برای دانش آموزان سخت باشد که اطلاعات مهم را به خاطر بسپارند و تفاوت آن ها را تشخیص دهند.
اختلال در فرایند شنوایی. این مشکل در مسیری است که مغز فرد، صدایی را که می شنود پردازش می کند. این مشکل ناشی از ضعف شنوایی نیست. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است مشکلات زیر را داشته باشند:
-یادگیری خواندن
-تشخیص صدا از صدای پس زمینه
-دنبال کردن دستورالعمل های گفتاری
-بیان تفاوت میان کلماتی با صدای مشابه
-به خاطر سپردن چیز هایی که می شنوند
اختلال در فرایند دیداری. فردی که مبتلا به اختلال فرایند دیداری است، در تفسیر اطلاعات دیداری اش مشکل دارد.
ممکن است در خواندن یا بیان تفاوت میان دو موضوع مشابه مشکل داشته باشد. افراد مبتلا به اختلال فرایند دیداری اغلب در هماهنگی چشم و دست مشکل دارند.
دیسپرکسیا یا اختلال کنش پریشی
دیسپرکسیا بر روی مهارت های حرکتی فرد تاثیر می گذارد. مهارت های حرکتی، به ما در حرکت و هماهنگی کمک می کنند.
یک کودک که دیسپرکسیا دارد ممکن است به مواردی بر بخورد یا در دست گرفتن قاشق یا بستن بند های کفشش مشکل داشته باشد.
بعدها نیز ممکن است با چیزهایی مانند نوشتن و تایپ کردن مشکل پیدا کند. دیگر مشکلات مرتبط با دیسپرکسیا عبارتند از:
-مشکلات گفتاری
-حساسیت به نور، لمس کردن، طعم یا بو
-دشواری حرکات چشم
این ۶ تا از انواع اختلال یادگیری می توانند درجات مختلفی در شدت داشته باشند و بعضی کودکان و دانش آموزان ممکن است با بیش از یکی از آن ها کشمکش داشته باشند.
اکنون با فهمیدن این ناتوانی ها، می توانید راحت تر راه حل های انجام پذیری پیدا کنید که هر دانش آموزی بتواند در کلاس موفق باشد.
اختلال کم توجهی بیش فعالی
اختلال کم توجهی بیش فعالی بر روی بیش از ۴/۶ میلیون از بچه ها تاثیر گذاشته است.
بحث هایی در مورد اینکه اختلال کم توجهی بیش فعالی به لحاظ تکنیکی یک ناتوانی یادگیری هست یا خیر وجود دارد، اما هیچ شکی نیست که این اختلال هم مانع یادگیری است.
دانش آموزانی که اختلال کم توجهی بیش فعالی دارند در توجه کردن و بر سر کار خود ماندن مشکل دارند.
این دانش آموزان به راحتی حواسشان پرت می شود و در انجام تکالیف و کارهای سنتی مدرسه مشکل دارند.
متخصصان، اختلال کم توجهی بیش فعالی را با ساختارهای مغز مرتبط می دانند و اسنادی وجود دارد که می گوید اختلال کم توجهی بیش فعالی ممکن است یک مولفه ی ژنتیکی داشته باشد.
برخلاف ناتوانی های یادگیری معمولی، که به دخالت های اساسی نیاز است اختلال کم توجهی بیش فعالی می تواند به طور موفقیت آمیزی با دارو و رفتار درمانی درمان شود.
اختلال یادگیری ریاضی یا دیسکلاکولیا
وقتی که صحبت از ناتوانی های یادگیری است، ریاضی بخش عظیم دیگری از نگرانی هاست. در حالی که مشکل داشتن در خواندن می تواند بر روی توانایی های ریاضی دانش آموز نیز تاثیر بگذارد، اما برخی دانش آموزان از اختلال یادگیری ریاضی نیز رنج می برند که این اختلالی است که به طور خاصی بر روی قابلیت های ریاضی و حساب و کتاب شخص تاثیر می گذارد.
محدوده اختلال یادگیری ریاضی از ناتوانی در شمردن اعداد و ادامه دادن آن ها به طور صحیح گرفته تا داشتن استراتژی های محدود برای حل مشکلات ادامه می یابد. دانش آموزانی با اختلال یادگیری ریاضی ممکن است با حساب کتاب کردن های ابتدایی ریاضی مشکل داشته باشند، یا در درک مفاهیمی مثل زمان، اندازه گیری یا تخمین زدن، حل مسائل اصلی ریاضی یا به خاطر سپردن چیزهایی مانند جدول ضرب ناتوان باشند.
از مسائل مبتلا به آموزش و پرورش این است که دانش آموزانی را می بینیم که در امر یادگیری دارای مشکلاتی هستند و قادر نیستند به طور طبیعی به یادگیری بپردازند و به همین جهت همواره از افراد همسال خود در این زمینه عقب تر هستند.
این موضوع درحالی است که بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات یادگیری از نظر هوشی و نیز سایر توانایی های ذهنی در سطح مناسبی اند.
از آنجا که اختلالات یادگیری مانع از شکوفایی استعدادهای دانش آموزان می شود و باعث سرخوردگی و تحقیر آنها می شود، شناسایی و تشخیص اختلالات یادگیری و اقدام در مورد درمان و رفع مشکل آنان امری است که باید موردتوجه دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.
عواملی نظیر بیماری های جسمانی، ناراحتی های عاطفی، نامساعد بودن شرایط خانوادگی و پایین بودن کیفیت آموزشی، یادگیری دانش آموز را مختل می کنند و موجب عقب ماندگی تحصیل می شوند. معلمان باید علائم اختلالات یادگیری را بشناسند تا در مواقع ضروری، دانش آموزان مبتلا را به مراجع ذیصلاح ارجاع دهند.
مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه اختلالات یادگیری کودکان اوتیسم، بیش فعالی، سندروم داون، کودکان کم توان ذهنی، اختلال یادگیری نوشتن، خواندن، ریاضی و.. فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های 3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید..