وسواس کودکان و راه های درمان آن

با وسواس کودکان آشنا هستید؟ چه عواملی باعث بروز وسواس در کودکان می شود؟ وسواس کودکان چه علائم و نشانه هایی دارد؟ آیا می توان وسواس کودکان را کنترل و درمان کرد؟

وسواس چیست؟

روانشناسان معتقدند وسواس یک اختلال اضطرابی است که با افکار غیر قابل کنترل، ناخواسته و رفتارهای متداول و رفتارهای تکراری بروز پیدا می‌کند. این اختلال عملکرد فرد را کنترل و ذهنش را درگیر می‌کند. یعنی کسانی که به وسواس مبتلا هستند خودشان می‌دانند افکارشان غیر منطقی است اما نمی‌توانند در برابر این افکار مقاومت کنند. به همین دلیل کارهایی انجام می‌دهند تا این افکار را از ذهنشان دور کنند. مثلا کودکانی که وسواس دارند مدام فکر می‌کنند دستشان کثیف است و با اینکه بارها دستشان را شسته‌اند اما دوباره می‌خواهند این کار را انجام بدهند. وسواس در کودکان به دو نوع فکری و عملی تقسیم می شود:

1. وسواس فکری در کودکان

کودک مدام دچار افکار و تصاویر مزاحم و غیر منطقی می‌شود. این افکار وسواسی خیلی فراتر از نگرانی درباره دوست داشته شدن و تکالیف، میزان محبویبت میان دیگر کودکان و .. است. این افکار مزاحم باعث بروز اضطراب و نگرانی در کودک می‌شود و او نمی‌تواند به راحتی این افکار مراحم را از ذهنش دور کند.

2. وسواس عملی در کودکان

در وسواس عملی کودک رفتارهای تکراری از خود نشان می‌دهد تا از طریق آنها نگرانی و اضطرابش را کنترل کند. یعنی برای رهایی از این افکار، رفتارهای اجباری انجام می‌شود.

وسواس در کودکان چه دلایلی دارد؟

با اینکه روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری نتوانسته‌اند علت و زمان دقیق شروع این اختلال را شناسایی کنند اما معتقدند این عوامل می‌توانند باعث بروز وسواس در کودکان شوند:

  • سروتونین

محققان معتقدند کمبود انتقال‌دهنده‌ی شیمیایی در مغز به نام سروتونینبرذز می‌تواند یکی از عوامل ایجاد وسواس در کودکان باشد.

  • ژنتیک

وراثت هم می‌تواند در بروز وسواس در کودکان دخالت باشد. روانشناسان معتقدند اگر والدین کودکی به وسواس دچار باشد ۴ تا ۸ درصد احتمال دارد که این عارضه در فرزندش هم بروز پیدا کند.

  • عفونت

در موارد خیلی نادر، اختلال وسواسی اجباری می‌تواند به سرعت و با علائم شدید در کودک ظاهر شود که نام آن سندرم عصبی روانی کودکان با شروع حاد است. این بیماری می‌تواند در اثر گلودرد استرپتوکوکی یا عفونت‌های دیگر مانند بیماری لایم و مونونوکلئوزیس به وجود بیاید.

  • استرس

تحقیقات ثابت کرده که استرس نمی‌تواند وسواس را ایجاد کند، اما می‌تواند در تشدید علائم آن تاثیر داشته باشد. استرس و وسواس خیلی خوب با هم کنار می‌آیند. هرچه کودک استرس بیشتری داشته باشد چه استرس امتحانات مدرسه یا اتفاقات آسیب‌زای درون خانواده، راحت‌تر دچار وسواس می‌شود.

استرس بالا حین انجام تکالیف در کودکان ابتلا به وسواس

وسواس در کودکان را با چه نشانه هایی می توان تشخیص داد؟

تکرار مهمترین نشانه وسواس در کودکان است. کارشناسان معتقدند کودکانی که وسواس دارند در رفتار یا مدل صحبت کردنشان تکرار زیادی دیده می شود. یعنی جملاتی را پشت سر هم تکرار می‌کنند، سوالهای زیادی می‌پرسند و زمان زیادی برای انجام تکالیف مدرسه می‌گذرانند. اما مهمترین نشانه های وسواس در کودکان به شرح زیر است:

  • استرس
  • خواب ناکافی
  • افسردگی
  • ترس مداوم از اینکه اتفاق بدی در حال رخ دادن است یا رخ می‌دهد
  • چک کردن مداوم برای مطمئن شدن از سلامتی خود و خانواده
  • احساس خجالت یا شرمندگی
  • بی‌قراری
  • کندی در انجام اعمال روزانه مثل لباس پوشیدن یا آماده شدن برای خواب
  • مشکلات درسی و‌ افت تحصیلی
  • مشکلات رفتاری مثل خشم و عصبانیت و پرخاشگری و اشکال در روابط بین فردی

انواع وسواس در کودکان

وسواس در همه کودکان به یک شکل نیست و انواع و مدلهای مختلف دارد مثل:

  • شستن و تمیز کردن
  • پاک کردن اشیاء، پاک نویس کردن، مجددا انجام دادن کاری
  • تکرار یک کلمه، پاراگراف یا مطالعه یک قسمت بارها و بارها
  • چک کردن های مکرر مثل چک کردن قفل بودن در، چک کردن تکالیف خانگی یا روشن و خاموش بودن چراغ
  • خوردن، پوشیدن، یا انجام کارها به یک شکل به خصوص
  • خواسته ها به یک شکل تکراری باید برآورده شوند

وسواس در کودکان چه عوارضی به همراه دارد؟

  • وسواس به عزت نفس و خودباوری کودک آسیب می‌زند.
  • ممکن است کودک دوران مهمی از رشد خود را از دست بدهد، چون کودکان در هر مرحله ای از رشد خود مهارت های متفاوتی را به دست می آورند و وسواس مانع کسب این مهارت ها در دوره های مختلف رشد کودک می‌شود.
  • خیلی وقت ها کودکان وسواسی توسط همسالان خود مورد تمسخر قرار می گیرند و اگر والدین بخواهند رفتار آنها را کنترل کنند این کودکان مجبور به پرخاشگری می‌شوند.

درمان وسواس در کودکان

وسواس کودکان چگونه درمان می‌شود؟

به اعتقاد روانشناسان بهترین درمان برای وسواس، رفتار درمانی شناختی و درمان دارویی است. اگر دلیل بروز وسواس عفونت استرپتوکوکی باشد، با مصرف آنتی بیوتیک درمان می‌شود اما اگر دلایل دیگری داشته باشد روش رفتار درمانی شناختی انتخاب می شود.
رفتار درمانی شناختی نوعی روش روان‌درمانی است که روی تأثیر باورها، تفکرات و نگرش‌های فرد بر احساسات و رفتارها تمرکز می‌کند. هدف از رفتار درمانی شناختی این است که به شما آموزش دهد چگونه در طول زندگی‌تان فعالانه با مشکلات یا اتفاقات مختلف مواجه شوید و آنها را پشت سر بگذارید. یکی از مهمترین اصول رفتار درمانی شناختی این است که ثابت کند افکار غیرواقعی و غیرمنطقی و افکار تحریف‌شده‌‌ ، باعث ایجاد ناراحتی و رفتارهای دردرسرساز می‌شوند. در عوض با تفکرات معقول و مبتنی بر واقعیت‌های عینی زندگی، می‌توانید نه تنها اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب را دور کنید، بلکه در سخت‌ترین چالش‌های زندگی واکنش مناسب نشان دهید. تحقیقات و پژوهش‌های متعدد علمی، دانشگاهی و بالینی نشان داده‌اند که رفتار درمانی شناختی در درمان افسردگی، اضطراب، هراس، وسواس فکری و بسیاری از بیماری‌های روانی و حتی جسمی کاملا مؤثر است.

رفتار درمانی در وسواس کودکان چگونه است؟

در رفتار درمانی به کودک آموزش داده می شود که به تدریج با ترسهایش روبرو شود. کودک در می یابد که نباید رفتارهای تشریفاتی و تکراری انجام بدهد . کودک اضطراب هایش را می شناسد.وقتی ترسها و اضطرابهایش را می شناسد، با شناخت آن ها از شدت آن ها کاسته می شود و متوجه می شود که قرار نیست فاجعه رخ بدهد. مثلا کودکانی که از آلودگی و میکروب ها می ترسند ابتدا باید با اجسام کمتر آلوده مواجه شوند، سپس با شدت متوسط آلودگی و در نهایت با اجسام کاملا آلوده مواجه شوند تا متوجه شوند قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. در صورتی این روش جواب می دهد که زمان مواجه شدن با اجسام آلوده کودک از رفتارهای تشریفاتی و وسواس های عملی گذشته استفاده نکند. مثلا جسم آلوده را پرت نکند و فرار نکند.

نکات مهم در درمان کودکان مبتلا به وسواس

  • خانواده ها باید بپذیرند وسواس یک نوع بیماری و ناراحتی است. بعضی خانواده ها فکر می کنند بچه ها بی دلیل و برای جلب توجه این کارها را انجام می دهند و با توبیخ و سرزنش کردن آنها سعی می کنند جلوی رفتارشان را بگیرند. روانشناسان معتقدند سرزنش و توبیخ اضطراب بچه ها را بیشتر می کند .
  • در انتخاب درمانگر خیلی دقت کنید چون وسواس در صورت درمان نشدن می تواند بدتر شود، بنابراین برای درمان وسواس کودک خود، درمانگر حرفه ای بیابید.
  • همه اعضای خانواده باید به درمان کودک وسواسی کمک کنند و نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. اعضای خانواده باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل کند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ وقت نمی تواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله کند.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

اضطراب کودکان

اضطراب در میان کودکان و نوجوانان در حال افزایش است. مطالعات نشان می دهد که از هر هشت کودک یک نفر ممکن است اضطراب قابل توجهی را تجربه کند. ناظران آگاه دلایل مختلفی را ارائه می دهند. شاید مهم‌تر از همه این باشد که زندگی کودکان به‌گونه‌ای تغییر کرده است که فعالیت بدنی و تجربه‌هایی که از طریق آن کودکان انرژی خود را تخلیه می‌کنند، نگرانی‌های خود را حل می‌کنند و روابط حمایتی ایجاد می‌کنند، جای خود را به تلفن های هوشمند، بازی های کامپیوتری و… داده است. آنچه در این صفحه نمایش ها دیده می شود، اغلب فرصت های جدیدی برای اضطراب کودکان و نوجوانان است.

علاوه بر این، تقریباً در هر حوزه ای از زندگی، عدم وجود اطمینان خاطر به مراتب بیشتر می‌شود و عدم امنیت باعث ایجاد اضطراب می شود. در پاسخ به مجموعه‌ای از تغییرات اقتصادی و فرهنگی، امروزه والدین معمولاً فشار بیشتری بر فرزندان خود برای دستیابی به موفقیت نسبت به والدین یک یا دو نسل قبل وارد می‌کنند و بسیاری از کودکان که بار انتظارات بزرگ را به دوش می‌کشند، نگران ملاقات با آینده خود هستند. علاوه بر این، کودکانی که بیش از حد از طرف نسل‌های قبلی محافظت می‌شوند، نه تنها بدون فرصت‌هایی برای توسعه مهارت‌های حل مسئله، بلکه بدون این باور که می‌توانند به اندازه کافی با تهدیدهایی که زندگی سر راهشان قرار می‌دهد کنار بیایند، بزرگ می‌شوند.

 

چه زمانی کودکان ظرفیت اضطراب را پرورش می دهند؟

اضطراب به میزان معینی از رشد شناختی نیاز دارد. نوزادان تازه متولد شده ترس های درونی دارند، اما مدتی طول می کشد تا ظرفیت اضطراب (نگرانی در مورد احتمال یک نتیجه بد در آینده) در آنها فعال شود. برای این منظور تخیل مورد نیاز است و این ظرفیت به وضوح در وانمود کردن به بازی، که در حدود 2 سالگی ظاهر می شود، بیان می شود.

بسیاری از مشاهدات روزمره و بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند که در حدود 8 ماهگی، نوزادان دچار ترس از جدا شدن از مادر یا سایر مراقبان خود می‌شوند. در واقع، واکنش کودکان نوپا به جدایی مختصر از والدین یا مراقب معمولاً به عنوان آزمون قدرت دلبستگی مورد استفاده قرار می گیرد. اضطراب جدایی بین 18 ماهگی تا 3 سالگی مرحله طبیعی رشد است. اضطراب جدایی اگر تا سالهای مدرسه ادامه یابد و باعث ترس کودکان از ترک خانه یا گم شدن شود، مشکل ساز می شود.

 

کودکان نگران چه چیزی هستند؟

کودکان نگران هستند و با نگرانی های خود احساس تنهایی می کنند. اوایل نگران سایه ها، ارواح و هیولاها یا موجودات خیالی زیر تخت یا کمد هستند. آنها نگران آتش سوزی ها و بلایا و سایر رویدادهایی هستند که نمی توانند کنترل کنند. همانطور که در دوران کودکی به دنیایی بزرگتر می روند، نگران خانواده خود، به ویژه والدین خود هستند. آنها نگرانند که مشاجره بین والدینشان به معنای جدایی و پایان خانواده باشد. آنها نگران مرگ یا رفتن یکی از والدین، انتخاب بین والدین و محل زندگی هستند. کودکان ممکن است بخش‌هایی از مکالمات بین والدین یا دیگران را بشنوند، نتیجه‌گیری‌های غیرقابل توجیه اما نگران‌کننده بگیرند و زمان زیادی را صرف نشخوار کردن در مورد رویدادهایی کنند که درک کامل آن‌ها را ندارند.

کودکان در خصوص مدرسه، فراخوانی در کلاس، گرفتن نمرات بد، روبرو شدن با معلمان و دیر رسیدن به مدرسه نگران هستند. کودکان نگران پذیرفته شدن و دوست داشتن همسالان خود، مورد آزار و اذیت یا تحقیر قرار گرفتن، کنار گذاشته شدن از گفتگوها و مهمانی ها و از دست دادن دوستان خود هستند. آنها همچنین نگران مرتکب اشتباه شدن و راضی نکردن والدین خود یا برآورده نکردن انتظارات والدین خود هستند.

مطالعات نشان می دهد که قرار گرفتن کودکان در معرض تعارض منفی بین والدین همراه با تهدید احساس امنیت، باعث ایجاد اضطراب در کودکان می شود. اضطراب بیش از حد هوشیاری ایجاد می کند و در نتیجه قرار گرفتن در معرض تعارض، توجه آنها به سمتی سوگیری می کند که به طور نامتناسبی متوجه تعارض منفی می شود و علت نگرانی آنها را تقویت می کند. بله، کودکان در هر سنی در دنیای اطراف خود غوطه ور هستند و نگران دنیای بزرگتر نیز هستند. آنها ممکن است نگران مشکلات مالی خانواده خود باشند ویا نگران چشم انداز خود برای یافتن شغل باشند. آنها نگران امنیت و اثرات تغییرات آب و هوایی هستند. نگرانی های عادی زمانی مشکل ساز می شوند که با خواب، رفتن به مدرسه یا توجه در مدرسه ویا مشارکت در فعالیت هایی با دیگران تداخل ایجاد کنند.

 

اضطراب در کودک چگونه است؟

امروزه اضطراب مشکلی رایج در بین کودکان است و 7 درصد از کودکان 3 تا 17 ساله دارای اختلال اضطراب تشخیصی هستند. میانگین سن شروع 11 سالگی است. با این حال، بسیاری بر این باورند که اضطراب در کودکان به میزان قابل توجهی تشخیص داده نشده و کمتر شناخته شده است. کودکان اغلب با پرسیدن سوالات تکراری مانند «چه می‌شد اگر» اضطراب خود را نشان می‌دهند: «اگر آتش‌سوزی باشد چه؟» “اگه مریض بشی چی؟” توضیحات منطقی و تلاش برای اطمینان کافی نیست. کودکان ممکن است با ابراز نگرانی در مورد یک رویداد بسیار دور در آینده، اضطراب خود را نشان دهند. آنها ممکن است بیش از حد یا غیر ضروری عذرخواهی کنند که نشان دهنده این نگرانی است که آیا دیگران دلیلی برای ناراحتی از آنها دارند یا خیر.

اضطراب در کودکان دارای نشانه های جسمی مانند بی قراری عمومی، تپش قلب، سردرد، معده درد و احساس خوب نبودن برای رفتن به مدرسه می‌باشد. اضطراب می تواند مشکلاتی را برای به خواب رفتن یا ماندن در خواب ایجاد کند ویا می تواند خواب را با کابوس مختل کند. همچنین می‌تواند به‌عنوان مشکل در به خاطر سپردن یا تمرکز ظاهر شود. امتناع از مدرسه مشکل رایج در میان کودکان مبتلا به اضطراب است. ممکن است به شکل عدم تمایل به بلند شدن از رختخواب در صبح های مدرسه باشد. عملکرد ضعیف مدرسه می تواند نشانه ای باشد که کودک درگیر نگرانی است. از آنجایی که اجتناب یک رویکرد رایج (اگر ناسازگار باشد) در موقعیت‌های اضطراب‌آور است، کودکان مضطرب ممکن است تمایلی به شرکت در تجربیاتی که دیگران مشتاقانه از آن استقبال می‌کنند (مانند رفتن به خانه دوستان، گردش‌های خانوادگی یا تعطیلات) را نداشته باشند. امتناع از جدا شدن از والدین یکی از علائم رایج اضطراب در کودکان است.

 

چه نوع اضطرابی در کودکان شایع است؟

کودکان می توانند فوبیای خاص داشته باشند یا ممکن است اختلالات اضطرابی گسترده تری ایجاد کنند. به ندرت می توانند اختلال وسواس فکری-عملی را بروز دهند. در موارد شدید، آنها ممکن است به لالی انتخابی مبتلا شوند. اما شایع ترین آنها اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب فراگیر است. اضطراب جدایی در کودکان نوپا طبیعی است. زمانی که والدین اتاق را ترک می کنند یا آنها را در مهد کودک رها می کنند، دچار اضطراب می شوند اما حواسشان پرت می‌شود و ناراحتی که بروز می‌دهند فروکش می‌کند. اضطراب جدایی اختلالی فراگیر در میان کودکانی است که در سن مدرسه هستند که تحمل جدایی از والدین یا امتناع از ترک خانه برای رفتن به مدرسه را ندارند. بیشتر در بین کودکان 7 تا 9 ساله شایع است.

اختلال اضطراب اجتماعی که گاهی اوقات فوبیای اجتماعی نامیده می شود، در میان کودکان بزرگتر شایع تر است. آنها اضطراب و خودآگاهی بیش از حد را در موقعیت های اجتماعی معمول نشان می دهند. آنها ترس از مشاهده و قضاوت دارند. این می تواند بچه ها را از تمایل به رفتن به مدرسه یا شرکت در هر فعالیتی که آنها را در کانون توجه قرار می دهد، مانند صحبت کردن در کلاس یا حتی خواندن یک متن در صورت درخواست، باز دارد. اختلال اضطراب اجتماعی منعکس کننده یک نگرانی خاص (قضاوت منفی دیگران) است و فقط در محیط های اجتماعی آشکار می شود.

بر خلاف اختلال اضطراب اجتماعی، که منعکس کننده نگرانی خاص (قضاوت منفی دیگران) است و فقط در محیط های اجتماعی رخ می دهد، اختلال اضطراب فراگیر می تواند دوره های طولانی نگرانی را در هر یک از حوزه های اصلی زندگی (سلامت، خانواده، خانه، دوستی های مدرسه، بلایای طبیعی، محیط زیست) فعال کند. این اختلال با علائم فیزیکی مانند بی قراری و مشکل در خوابیدن و همچنین مشکل در تمرکز همراه است. هر دو نوع اضطراب قابل درمان با روان درمانی هستند.

 

چه عواملی کودکان را در برابر اضطراب آسیب پذیر می کند؟

اگر کودکان با خلق و خوی لطیف بازداری رفتاری متولد شوند، می توانند در برابر اضطراب آسیب پذیر باشند. آنها به میل خود محیط پیرامون خود را کاوش نمی کنند و ممکن است تجربیات جدیدی را تهدید کننده بیابند زیرا آمیگدال (Amygdala) آنها بسیار واکنش پذیر است و در مواردی مداری که آمیگدال، هیپوکامپ و قشر جلوی مغز را به هم متصل می کند قادر به تشخیص محرک های مکرر نیست (توضیح: آمیگدال یا بادامه بخشی از مغز انسان که شکلی شبیه به بادام داشته و در تشکیل احساساتی مانند ترس، یادگیری و حافظه، نقش بسزایی ایفا می کند). مطالعات جهانی نشان می دهد که تقریباً 20 درصد از کودکان قفقازی با چنین خلق و خوی واکنشی به دنیا می آیند که آنها را به سمت کمرویی، ترس و اضطراب می کشاند. با این حال، با وجود چنین تمایل خلقی به سمت اضطراب، نحوه واکنش والدین به خلق و خوی فرزندانشان است که بر ایجاد اضطراب تأثیر می گذارد. اقدامات آنها می تواند از اضطراب جلوگیری کند یا به آن اجازه تداوم دهد. در مطالعات بلندمدت کلاسیک روی چنین کودکانی، روانشناس جروم کاگان (Jerome Kagan) دریافت که اگر به کودکان اجازه داده شود جایگاه سازگاری خود را پیدا کنند، رشد می کنند تا عملکرد خوبی داشته باشند.

کودکان می توانند از طریق تجربیات آسیب زای اولیه به اضطراب دست یابند. یا ممکن است دائماً در معرض شیوه‌های فرزندپروری باشند که نگرانی‌های والدین را منتقل می‌کند، کسب مهارت‌های حل مسئله را محدود می‌کند یا باعث ایجاد شک و تردید در خود می‌شود. ناتوانی در تجهیز کودکان برای ورود به بزرگسالی مشکل خاص در میان هزاره ها و ژن-زرها است.

همچنین، کودکان ممکن است از طریق قرار گرفتن بیش از حد در معرض اطلاعات در مورد اخبار نگران کننده مانند بحران های اقتصادی، شرایط اقلیمی، تحولات سیاسی مضطرب شوند. علاوه بر این، در حالی که درجاتی از اضطراب طبیعی است و کودکان ممکن است برای یادگیری به درجاتی از اضطراب نیاز داشته باشند، اما آنها طبیعتاً در میزان آگاهی و حساسیت نسبت به اضطراب متفاوت هستند و برخی از کودکان ممکن است بیشتر احساس اضطراب کنند.

همچنین اجماع گسترده ای وجود دارد که ظهور رسانه های اجتماعی با سطوح بالای اضطراب در کودکان، به ویژه در دوره نوجوانی مرتبط است. علیرغم ایجاد ارتباط، این فناوری با ارائه ابزارهای جدید کمی سازی اجتماعی، فرصت های بی وقفه برای مقایسه اجتماعی و مسیرهای جدید برای طرد اجتماعی، قلدری و اضطراب اجتماعی را ایجاد می کند. از آنجایی که رسانه های اجتماعی هرگز متوقف نمی شوند، می توانند ترس از دست دادن و شک در مورد کفایت خود را ایجاد کنند که در اضطراب ظاهر می شود. در اینجا یک طنز مهم در مورد رسانه های اجتماعی وجود دارد: بسیاری از مطالعات نشان می دهد که در واقع حس انزوا را در کودکان افزایش می دهد. انزوا، به نوبه خود، ادراک تهدید را تشدید می کند، جایی که اضطراب شروع می شود.

 

اگر والدین مضطرب باشند، آیا کودکان مضطرب می شوند؟

اگر والدین مضطرب باشند، کودکان ممکن است مضطرب شوند، اما این به هیچ وجه نشان نمی دهد که چگونه اضطراب منتقل می شود. اغلب، اضطراب ناخواسته از طریق مجموعه‌ای از شیوه‌های والدین به کودکان منتقل می‌شود. مانند صحبت کردن با کودکان در مورد نگرانی‌های بزرگسالان، محروم کردن کودکان از فرصت‌های یادگیری مهارت‌های مقابله‌ای و همچنین جلوگیری از سازگاری کودک با اضطراب. اضطراب، همراه با بار پریشانی جسمی و شناختی، یک حالت روانی طبیعی است و مانند تمام تجربیات عاطفی، کودکان از یادگیری روش‌های سازنده برای مدیریت پریشانی سود می‌برند.

با این حال و در اغلب اوقات، والدین معاصر از فرزندان خود در برابر پریشانی اضطراب محافظت می کنند و کودکان را در اجتناب از شرایط اضطراب آور تطبیق می دهند. نتایج مطالعات نشان می‌دهد که کودکان بیشتر مضطرب می‌شوند و نسبت به عدم قطعیت تاب‌آوری پایینی خواهند داشت، هرگز یاد نمی‌گیرند که چگونه با ناراحتی کنار بیایند، چگونه با وجود آن ادامه دهند یا چگونه با مشکلی که منشأ اضطرابی دارد مقابله کنند.

 

آیا برخی از شیوه های فرزندپروری وجود دارد که کودکان را در برابر اضطراب آسیب پذیر می‌کند؟

به طور کلی، والدینی که با قانون، مشکلات مداوم در روابط یا مشکلات مکرر در مدیریت زندگی خود یا هر یک از خواسته های بزرگسالی مشکل دارند، در ایجاد اضطراب در فرزندان خود مستعد هستند. به همین ترتیب، والدینی که به وعده‌های خود به فرزندان خود عمل نمی‌کنند یا رفتارشان با آنها نامنظم و غیرقابل پیش‌بینی است، از طرف کودکان به عنوان قیم غیرقابل اعتماد شناخته می‌شوند. اضطراب پاسخ کل بدن به تهدید است و تنها زمانی از بین می‌رود که فرد احساس امنیت کند. وقتی بچه‌ها متوجه شوند که بزرگسالان توانایی مراقبت از آنها را دارند و می‌توانند چالش‌های زندگی را از طریق منابع خود مدیریت کنند، کمتر دچار اضطراب می‌شوند.

به طور خاص، والدینی که به فرزندان خود اجازه آزمون و خطا را نمی دهند یا وظایف آنها را به عهده می گیرند، به جای اینکه از حاشیه به آنها کمک کنند و تشویق کنند، بچه ها را برای اضطراب آماده می کنند. والدینی که اجازه نمی دهند فرزندانشان با درجاتی از ناراحتی روبرو شوند نیز همینطور هستند. کودکان فقط با آموختن این که پریشانی قابل تحمل است (بجز مواردی که قابل انتظار نباشند) می توانند راه خود را پیدا کنند و با اطمینان از اینکه می توانند خود را در بسیاری از شرایط ایمن نگه دارند، با مشکلات مقابله می‌کنند.

 

چگونه می توانم بدانم فرزندم در مدرسه مضطرب است؟

عملکرد در مدرسه اغلب فشارسنج خوبی برای سلامت روان کودکان است. اضطراب می تواند توانایی توجه کودکان را در مدرسه از بین ببرد و مشارکت آنها در کلاس را دچار چالش کند و همچنین باعث شود نمرات پایینی را کسب کنند. بنابراین ممکن است قدرت تمرکز روی تکالیف یا کارهای دیگر را مختل کند. معلمان معمولاً ناظرهای خوبی بر الگوهای کودکان هستند و به سرعت تغییرات در تمرکز، مشارکت و عملکرد را تشخیص می دهند.

از گفتگوی دوره ای با معلمان می توان اطلاعات آشکاری در مورد رفتار کودکان به دست آورد که در غیر این صورت ممکن است برای والدین نامرئی باشد. علاوه بر این، والدینی که هر روز برای چند دقیقه همه چیز را کنار می گذارند تا با فرزندانشان در مورد هر آنچه در ذهنشان است و در زندگی شان می گذرد صحبت کنند، در موقعیت ممتازی هستند. به این دلیل که در صورت بروز نگرانی در فرزندانشان می‌توانند نگرانی آنها مستقیماً بشنوند. این ممکن است تنها راهی باشد که والدین متوجه مشکلات فرزندانشان مانند قلدری یکی از همکلاس ها و مسائل یا تهدید های موجود در مسیر مدرسه یا خانه می‌شوند. اینها تجربه هایی هستند که اغلب معلمان و مدیران متوجه نمی شوند و عامل بازدارنده قوی برای رفتن به مدرسه هستند.

 

پیشرفت اضطراب در کودکان چه پیامدهایی دارد؟

متأسفانه، در صورت عدم توجه به اضطراب، کودکان به مراتب بیشتر دچار ترس و نگرانی می‌شوند و سلامت روانی و رفاه اجتماعی آنها با خطر جدی روبرو می‌شود. اضطراب دروازه ای به سوی سایر مشکلات سلامت روان است و هر چه زودتر به آن رسیدگی شود، احتمال کمتری دارد که منجر به شرایط جدی سلامت روان شود. بدون درمان، اضطراب ممکن است ادامه داشته باشد، در عملکرد اجتماعی و رشد کودکان اختلال ایجاد کند و زندگی خانوادگی را ویران کند. این نه تنها به اضطراب در آینده، بلکه به افسردگی، مصرف مواد و خطر خودکشی منجر می شود. در مورد درمان، بسیار مفید است که کودکان مهارت های شناختی را برای به چالش کشیدن نگرانی و کنترل کردن تخیلات ترسناک خود بیاموزند.

 

بهترین درمان برای کودک مبتلا به اضطراب چیست؟

داده ها واضح است: بسیاری از مطالعات نشان می دهند که بهترین راه برای درمان مشکل رو به رشد اضطراب دوران کودکی (بهتر از دارونماها و بهتر از رویکردهای دارویی) درمان شناختی رفتاری (CBT) است. این ابزار به کودکان امکان خلع سلاح اضطراب برای یک عمر را می دهد. با کار با یک درمانگر، معمولاً در یک دوره 12 جلسه ای، کودکان توانایی رویارویی با نگرانی های خود را به دست می آورند. آنها یاد می گیرند که چه عاملی باعث اضطراب آنها می شود و می آموزند که تصورات تهدید آمیزی که سیگنال های اضطراب را در سراسر بدن آنها ارسال می کند، نادرست است.

آنها یاد می گیرند که چگونه به طور منطقی ادراکات را به چالش بکشند و الگوهای تفکر منفی را با الگوهای مثبت جایگزین کنند. CBT به افراد مضطرب می آموزد که باورهای خود را زیر سوال ببرند و بیاموزند که موقعیت های ترسناک ایمن هستند. یکی دیگر از روش های درمانی معتبر، مواجهه درمانی است، به ویژه برای فوبیا و اضطراب اجتماعی. در این روش کودکان در محیطی امن به تدریج با عنصری آشنا می شوند که باعث ایجاد ترس در آنها می شود و تا زمانی که نسبت به آن عناصر واکنش نشان ندهند در فرآیند درمانی باقی می‌مانند. این روش درمانی بسیار تأثیرگذار است.

درمان اصلاح سوگیری توجه (ABMT) درمانی نوظهور است. این بر اساس تحقیقاتی است که نشان می دهد هم کودکان و هم بزرگسالان مبتلا به اضطراب بیش از حد با رویدادهای منفی در محیط خود، مانند چهره های ناراحت یا عصبانی، هماهنگ هستند. آنها ترجیحاً به آن رویدادها توجه می کنند و به آنها وزن می دهند و محرک های خنثی یا حتی مثبت را نادیده می گیرند. چنین سوگیری شناختی نسبت به تهدید، اضطراب بیمارگونه را به همراه دارد. در جلسات کوتاه و مبتنی بر تصویر، مجموعه‌ای از عکس‌ها از بازیگرانی که حالات چهره خاصی دارند به کودکان نشان داده می‌شود. ABMT توجه را به دور از تهدید دوباره آموزش می دهد و از تحریک بیش از حد آمیگدال که آلارم های عصبی را ایجاد می کند جلوگیری می کند.

 

اضطراب چگونه بر رشد کودک تأثیر می گذارد؟

در زمانی که کودکان و خانواده‌ها استرس‌های زیادی را تجربه می‌کنند، اضطراب به رشد استرس اضافه می‌کند و کودکان فرصت کمتری برای بازی و سایر فعالیت‌هایی پیدا می‌کنند که فشار را کاهش می‌دهند. اگر والدین یا دیگران با نگرانی‌های کودکان کنار بیایند و به فرزاندانشان اجازه دهند از موقعیت‌هایی که موجب نگرانی می‌شود دوری کنند، کودکان تجربیات خود را از دست می‌دهند و رشد اجتماعی و عاطفی آنها دچار اختلال می‌شود. علاوه بر این، کودکان راهی برای کشف چگونگی خلع سلاح نگرانی های خود ندارند و یاد نمی گیرند که چگونه با عدم اطمینان زندگی کنند. تسلیم شدن در برابر ترس به کودک کمک نمی کند تا مشکلی را که باعث اضطراب می شود را حل کند.

 

آیا نکاتی برای گفتن یا نگفتن به کودک مضطرب وجود دارد؟

مشکلات سلامت روان منزوی کننده هستند و کودکان با دانستن اینکه در تجربه اضطراب خود تنها نیستند و تک تک افراد روی زمین گاهی اوقات اضطراب را تجربه می کنند سود می برند. کودکان با شنیدن داستان‌هایی از بزرگسالان تحسین‌شده‌ای که با نگرانی‌هایی مشابه نگرانی‌های خودشان مواجه شده‌اند و راه‌هایی برای کنار آمدن با چنین نگرانی‌هایی پیدا کرده‌اند، شجاعت پیدا می‌کنند.

کارشناسان والدین را تشویق می‌کنند که به جای رفع نگرانی‌هایشان به کودکان کمک کنند تا با تسلیم شدن در برابر ناراحتی، اضطراب کودک را کاهش ندهند. اجازه دادن به کودکان برای کناره‌گیری از فعالیت‌هایی که باعث اضطراب می‌شوند، احساس تهدید را تقویت می‌کند، کودکان را از تجربیاتی که برای رشد مهم هستند محروم می‌کند و کودکان را از ایجاد حس خودکارآمدی ناشی از تسلط بر چالش‌های کوچک و بزرگ زندگی باز می‌دارد. تسلیم شدن در برابر ترس کارساز نیست و مطالعات نشان می دهد که این کار نتیجه معکوس دارد و باعث افزایش اضطراب کودکان می شود. کودکان زمانی بهترین عملکرد را دارند که به آنها نشان داده شود که چگونه نگرانی های خود را خلع سلاح کنند یا تشویق شوند تا راه های خود را برای گذر از اضطراب کشف کنند.

نگرانی های کودکان را نادیده نگیرید یا کم اهمیت جلوه ندهید. اگر آنها در مورد مساله‌ای نگران هستند، اجازه دهید نگران باشند. سعی نکنید کودکان را از نگرانی هایشان کنار بگذارید، بدون اینکه به آنها نشان دهید چگونه از نگرانی های خود عبور کنند. به طور مشابه، به آنها نگویید که آرام شوند. به آنها در یادگیری تنفس عمیق که یکی از مؤثرترین ابزارهای قابل تصور است کمک کنید. تنفس عمیق، مستقیماً عصب پاراسمپاتیک (parasympathetic) را تحریک می کند و علائم جسمی اضطراب را کاهش می‌دهد.

 

بهترین راه برای کمک به کودک برای مدیریت اضطراب چیست؟

بر اساس نظرسنجی های انجمن روانشناسی آمریکا، والدین به طور نگران کننده ای از اضطراب کودکان بی اطلاع هستند. کودکان ممکن است از ناراحتی خود بابت بیان اضطراب احساس شرم کنند ویا ممکن است والدین آنقدر مشغول باشند که نتوانند به لحظاتی که فرزندانشان به دنبال راهی برای خروج از نگرانی یا اضطراب هستند، توجه کامل داشته باشند. زمانی که کودک تلفن همراه را در دست دارد، شنیدن این احساس به احتمال زیاد ممکن نخواهد بود. گاهی اوقات والدین احساسات کودکان را نادیده می گیرند و از اطمینان دادن به کودک نگران و گفتن جملات اطمینان بخش یا مفید مانند این جمله که “چیزی برای نگرانی وجود ندارد”، امتناع می‌کنند. اما کارهایی وجود دارد که والدین می توانند برای مدیریت اضطراب کودک انجام دهند:

به نگرانی ها گوش دهید. احساسات کودکان را نادیده نگیرید. حتی احساس شنیده شدن نگرانی هایشان برای آنها آرامش بخش است.

سواد عاطفی را تشویق کنید. به کودکان اضطراب را به روشی متناسب با سن آنها آموزش دهید. به عنوان مثال، به آنها بیاموزید که اضطراب با علائم فیزیکی (برانگیختگی و عصبانیت) و مسیر ذهنی نگران کننده ظاهر می شود. آنها متوجه می شوند که هشدارهای کاذب می‌تواند مفهوم مفیدی داشته باشند.

کودکان را از اخبار منفی دور کنید. قرار گرفتن کودکان در معرض اخبار بلایا و رویدادهای فاجعه آمیز را محدود کنید. در نهایت کودکان ظرفیت شناختی برای مدیریت چنین اطلاعاتی را توسعه خواهند داد، اما تکرار مداوم احساس تهدید را تشدید می کند.

برای روابط وقت بگذارید. اضطراب زمانی حاصل می شود که کودکان احساس امنیت نمی کنند. روابط از هر نوع (با والدین، با سایر اعضای خانواده، با همسالان، با معلمان) پادزهر طبیعی برای اضطراب هستند.

بازی و فعالیت بدنی را تشویق کنید. تنش فیزیکی که اضطراب ایجاد می کند اغلب می تواند با بازی و ورزش از بین برود. اطمینان از اینکه کودکان فرصت‌های منظمی برای چنین فعالیت‌هایی دارند، ابزارهای مهمی برای کنترل هیجان، احساسات و مدیریت سلامت روان در اختیار آنها قرار می‌دهد.

مهارت های مقابله‌ای را آموزش دهید. مهارت های خاصی را برای از بین بردن ناراحتی ایجاد شده توسط اضطراب ارائه دهید. به کودکان تنفس عمیق را آموزش دهید که می‌تواند اعصاب هشدار دهنده را تحت الشعاع قرار می دهد.

پذیرش را آموزش دهید. به فرزندان خود کمک کنید تا با ناراحتی های ناشی از اضطراب روبرو شوند تا بدانند که آنها را نابود نمی کند، نه اینکه به آنها اجازه دهید از موقعیت هایی که باعث نگرانی می شود اجتناب کنند.

نگرانی های خود را منتقل نکنید. نگرانی های خود را برای خود نگه دارید. آنها را با فرزندان خود به اشتراک نگذارید.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

اختلال بیش فعالی کودکان

علت و دلایل بیش فعالی  کودکان

بیش فعالی کودکان می توتند پیامدهای زیادی در آینده این کودکان داشته باشد. به گفته روانشناسان کودک علت اختلال بیش فعالی در کودکان عمدتاَ منشا ژنتیکی دارد و میزان ارثی بودن آن حدود 75 درصد است. اصولاَ احتمال بروز آن در دوقلوها خیلی بیشتراست.همچنین در خواهر و برادرها نیز بیشتر از سایرین است. همچنین عوامل مغزی و آسیب به سیستم عصبی کودک و نقص در تکامل سیستم اعصاب نیز می­ تواند از علل بیماری باشد. کودکان مبتلا احتمالاً در قسمت­هایی از مغز که مسئول توجه، تمرکز و تنظیم فعالیت ­های حرکتی است دچار نقائص جزئی هستند.

سایر عواملی که می توان نام برد نیز شامل مواجهه با مواد سمی و عفونت در دوره پیش از تولد و هنگام بارداری، زودرس بودن نوزاد، تهاجم مکانیکی پیش از تولد به دستگاه عصبی جنین یا عفونت، التهاب و ضربه در اوایل شیرخوارگی می ­باشد.

سایر عوامل روانی اجتماعی مثل سوء رفتار مزمن و شدید، بدرفتاری و غفلت با برخی علائم رفتاری همراه هستند که با اختلال ADHD همپوشانی دارند. برخلاف برخی تصورات چگونگی روش­ های فرزند پروری والدین در ایجاد بیماری نقشی ندارد. اگرچه برخورد و مواجهه مناسب والدین با نشانه ­های بیماری و اختلالات رفتاری ناشی از آن می ­تواند در کنترل علائم و جلوگیری از عوارض بعدی موثر باشد.

سن بروز اختلال بیش فعالی کودکان

با توجه به اینکه عوامل ارثی در ایجاد اختلال ADHD نقش مهمی دارد، ممکن است علائم در دوران شیرخوارگی آغاز شود. هر چند به ندرت تا قبل از دوره نوپایی تشخیص داده می ­شود. شیرخواران مبتلا به اختلال بیش فعالی  کم توجهی  در گهواره فعالند، پرتحرک هستند و دست و پای خود را زیاد حرکت می ­دهند، خواب کمی دارند، کم غذا هستند و زیاد گریه می ­کنند. شیخواران بیش فعال نسبت به محرک­ها بسیار حساسند و تحت تاثیر سروصدا، نور، دما یا سایرتغییرات محیطی دچار آشفتگی گردند.آنها عکس ­العمل بیش از معمول از خود نشان دهند.

لازم به ذکر است که این اختلال معمولا تا سن 3 سالگی شروع می ­شود. اما به جز موارد بسیار شدید عموماَ تا زمانی­ که کودک وارد پیش ­دبستانی یا مدرسه نشده باشد، نمی توان آن را تشخیص داد. یعنی تا زمانی که اطلاعات معلم در مورد مقایسه توجه، تکانشگری و پرتحرکی کودک با همسالانش در دست باشد و علائم، حداقل در دو محیط بروز کند و همچنین با کارکرد تحصیلی و موقعیت­ های اجتماعی  متناسب با رشد کودک تداخل کند.

شیوع اختلال بیش فعالی و کم توجهی در کودکان

اختلال بیش فعالی/ کم توجهی حدوداَ در 5-8 درصد کودکان سنین مدرسه وجود دارد. 60-85 درصد کودکانی که در سنین ابتدایی این تشخیص را دریافت کرده ­اند، در نوجوانی نیز واجد ملاک ­های این اختلال هستند. حتی تا 60 درصد آنها علائم­ شان تا بزرگسالی ادامه می ­یابد.  در 40 درصد مابقی، علائم در زمان بلوغ یا اوایل بزرگسالی فروکش می­کند.

حتی در 4 درصد بزرگسالان نیز این اختلال وجود دارد. بیش فعالی در بزرگسالان با توجه به فقدان اطلاعات مدرسه و اطلاعات مشاهده قابل دسترس، عموماً بصورت خود گزارشی تشخیص داده می ­شود و به ­همین دلیل گذاشتن تشخیص درست در بالغین دشوارتر از کودکان است. میزان اختلال بیش فعالی/ کم توجهی در والدین و خواهر و برادران کودک مبتلا به این اختلال 2 تا 8 برابر شایع ­تر از جمعیت عمومی است و اصولاَ در پسران شایع ­تر از دختران است.

اختلال بیش فعالی کودکان تا چه سنی ادامه دارد؟

در برخی کودکان مبتلا علائم پرتحرکی برطرف می ­شود. ولی کاهش میدان توجه و مشکلات کنترل تکانشگری باقی می­ ماند. معمولا پرتحرکی نخستین علامتی است که فروکش می ­کند و حوا­س­ پرتی آخرین علامتی است که برطرف می ­شود. اما باید در نظر داشت که ADHD در اواسط کودکی فروکش نمی ­کند. پایداری اختلال را می­ تواند از روی سابقه خانوادگی اختلال، حوادث منفی زندگی، همراهی علائم و مشکلات رفتاری، افسردگی و اختلالات اضطرابی پیش­بینی کرد. احتمال بهبود قبل از ۱۲ سالگی کم است. اگر بهبودی روی دهد معمولاً بین 12 تا 20 سالگی است.

بهبود ممکن است با زندگی نوجوانی و بزرگسالی پربار، روابط بین ­فردی رضایت ­بخش و یادگارهای معدودی از اختلال همراه باشد. ولی اکثر بیماران مبتلا بهبودی نسبی پیدا می کنند و مستعد مشکلات دیگری در آینده هستند. و بدون درمان تنها یک سوم تا نصف کودکان ADHD می ­توانند با علائم خود در زندگی ­شان منطبق شوند.

در 60 درصد مواردی که علائم ممکن است تا دوران بزرگسالی دوام بیاورد، ممکن است بیش فعالی کاهش یابد ولی همچنان تکانشی و مستعد حادثه باقی می­ مانند. هرچند پیشرفت ­های تحصیلی و آموزشی این افراد پایین ­تر از سایر افراد است ولی سابقه اشتغال اولیه آنها از کسا­نی ­که تحصیلات مشابه دارند متفاوت نیست.

آینده کودکان بیش فعال

بسیاری از کودکان بیش‌فعال با گذر زمان و بهبود مهارت‌های سازگاری و توانایی‌های تنظیم خودکنترل، در طول رشد و توسعه‌یشان بهبود می‌یابند. با این حال، هر کودک بیش‌فعالی نیاز به حمایت و مدیریت دارد.

از طریق تحقیقات و پژوهش‌های علمی، مشخص شده است که کودکان بیش‌فعال در برخی موارد ممکن است مشکلاتی از جمله مشکلات توجه و تمرکز، کنش‌های تنیده و ناپایداری را تجربه کنند. اما با رسیدن به سن بزرگتر و قدرت تنظیم خودکنترل بیشتر، می‌توانند یادگیری و پیشرفت کنند.

تکنولوژی و علم روزافزون در زمینه بررسی و مدیریت کودکان بیش‌فعال نیز پیشرفت کرده است. روش‌های شناختی رفتاری، تمرینات تمرکز و توجه، درمان دارویی و روش‌های مشاوره می‌تواند کودکان را در بهبود و مدیریت بیش‌فعالی یاری کند.

علاوه بر این، محیط خانوادگی و آموزشی نقش مهمی در مدیریت بیش‌فعالی کودکان دارد. پشتوانه عاطفی و حمایت مثبت از سوی خانواده، تفهیم و همکاری مدرسان و اطرافیان، ایجاد محیطی آرام و منظم و تدابیر مدیریتی مثبت می‌تواند به کودکان کمک کند تا در مدیریت بیش‌فعالی خود موفق شوند.

با این حال، با توجه به پیشرفت‌های علمی و روش‌های مدیریت بیش‌فعالی، امیدواریم که کودکان بیش‌فعال بتوانند در جامعه با موفقیت زندگی کنند و به پتانسیل‌های خود دست یابند.

علائم بیش فعالی کودکان

  • کودک غالباً با دست­ هایش بازی می ­کند، دست و پاهایش را تکان می ­دهد و روی صندلی وول می ­خورد.
  • غالباً در کلاس یا جاهای دیگری که انتظار می ­رود شخص بنشیند صندلی خود را ترک می­ کند و در جاهایی که مناسبتی ندارد راه می­ رود. یا از در و دیوار بالا می­ رود.
  • غالباً بازی یا فعالیت ­هایشان پر سر و صدا است.
  • پرتحرک و پرفعالیت هستند. هرلحظه در حال راه رفتن هستند، انگار موتوری درون بدن آنهاست که آنها را به حرکت دائمی مجبور می ­کند. نمی­ توانند آرام بنشینند و بی ­قرارند.
  • معمولاً زیاد صحبت می ­کنند.
  • خوردن و خوابیدن آنها منظم نیست و در همه چیز دخالت می ­کنند و مراقب دائمی نیاز دارند.

 

شکایت معلم از کودکان بیش فعال

بسته به شدت اختلال معلمین شکایت دارند که معمولاً یک یا دو زنگ اول را تحمل می­ کنند. اما در ساعات نزدیک ظهر بی ­قرار و پرتحرک می­ شوند. به عناوین مختلف سرجای خود می­لولند یا با همکلاسی ­های خود صحبت می ­کنند.  یا برای بیرون رفتن از سرکلاس درخواست مکرر دارند (معلمین معمولاً این کودکان را بازیگوش می ­نامند) و معتقدند که آنان نظم کلاس را برهم می ­زنند در حالی که این کودکان تحمل یک یا یک و نیم ساعت سرکلاس نشستن را به ­طور مداوم ندارند.

علائم نقص توجه در بیش فعالی کودکان

  • این کودکان در حفظ و نگهداری توجه روی امور ناتوانند یعنی میدان توجه آنها کوتاه است و دچار حواس ­پرتی می ­شوند. برای تمام کردن تکالیف­ شان ناتوانند و تمرکز ضعیف و پایینی دارند. این اختلال تمرکز در کارهایی که فعالیت­ دائم و جدی مغزی لازم دارد، به چشم می ­خورد. از همچین کارهایی که نیاز به کوشش ذهنی دارد، اجتناب می ­کند.
  • غالباً از توجه به جزییات ناتوان هستند و در امور تحصیلی، کار یا سایر فعالیت ­ها مرتکب اشتباهات ناشی از بی ­دقتی می ­شوند.
  • این کودکان در حافظه و یادآوری مشکل دارند و در فعالیت ­های روزمره غالباً فراموش ­کار هستند.
  • در مدرسه قادر به انجام دستورالعمل ­ها و پیگیری دستورات و اتمام کارها نمی ­باشد. مانند اتمام تکالیف درسی و نیازمند توجه بیشتر از سوی معلمین هستند.
  • در منزل اغلب از خواسته ­های والدین پیروی نمی­ کنند و ممکن است برای تکمیل تکالیف نسبتاَ ساده لازم شود والدین چندبار به آنها گوشزد کنند.
  • به نظر می ­رسد مغز این کودکان اطلاعات محیطی را بیش از حد لازم می ­گیرد، یعنی در انتخاب و توجه به اطلاعات لازم و بی­ توجهی و حذف اطلاعات به­ درد انخور ضعف دارد.
  • هنگام صحبت مستقیم با او، به نظر می ­رسد که گوش نمی ­کند.
  • غالباً محرک­ های بیرونی حواسش را به آسانی پرت می­ کنند.

شکایت معلم از کودکان با نقص توجه

شکایت معلم این است که با تاخیر پاسخ می ­دهند. آن ها آشفته­ اند، فراموش ­کارند، اشیاء شان را گم می­ کنند، در رویاهای روزانه فرو می روند، قادر به اتمام تکالیفشان نیستند و به صحبت ­های آموزگار گوش نمی ­دهند.

علائم تکانشگری در کودکان بیش فعال

  • در مدرسه ممکن است به سرعت پاسخ دادن به سوالات امتحانی را شروع کنند اما پس از جواب دادن یکی دو سوال دست از فعالیت بردارند.
  • ممکن است در پاسخ دهی به سوالات نتوانند منتظر نوبت خود بشوند. قبل از پایان سوال جواب می ­دهند و می ­خواهند به ­جای هر کس دیگری پاسخ دهند. در خانه نیز قادر نیستند حتی برای چند لحظه هم خاموش و ساکت باشند.
  • این کودکان تکانشی و ناگهانی عمل می ­کنند و دچار بی­ ثباتی هیجانی بوده و تحریک پذیر و انفجاری هستند. رفتارشان غیرقابل پیش ­بینی است.

منظور از تکانشگری این است که قبل از اندیشیدن اقدام و عمل می­ کنند. تغییرات ناگهانی فعالیت دارند، در سازماندهی کارها و وظایف ضعف دارند و در کلاس دایما از سرجای خود می ­پرند.

  • به خاطر رفتار تکانشی و ناگهانی­ شان، آنها در به تاخیر و تعویق انداختن ارضا نیازهای خودشان ناتوانند و این خصوصیات مشخص آنهاست. چنین کودکانی اغلب مستعد حادثه هستند.
  • این کودکان در حفظ و تنظیم رفتارشان ناتوانند، در نتیجه اغلب نمی­ توانند رفتار مناسبی که لحظه به لحظه با شرایط محیط هماهنگ باشد، را از خود نشان دهند.
  • سریع از کوره در می ­روند و در فعالیت­ های خطرناک شرکت می ­کنند کارهای پرخطر انجام می ­دهند و نمی ­توانند پیامدهای رفتارشان را پیش ­بینی یا ارزیابی کنند و احتمال صدمه دیدن آنها زیاد است و به عواقب منفی رفتارشان فکر نمی ­کنند.
  • رعایت قوانین منزل و مدرسه برای آنان مشکل است. آن ها برای پیروی از قوانین توجه بیشتری لازم دارند و برای داشتن روابط اجتماعی مناسب با همکلاسی ­ها مشکل دارند.
  • کودکان تکانه ­ای در سنین قبل از مدرسه در خطر تصادفات، اتفاقات و مسمومیت ­ها هستند. باید با دقت مراقب آنها بود، چون اغلب از خطر ناآگاه هستند.
 

شکایت والدین از تکانه­ای بودن فرزندانشان

تا از چیزی خوشش بیاید، آن را می ­خواهد و می ­گیرد. بقیه را هل می ­دهد و کتک می ­زند. در عبور از خیابان اگر دستش را نگیرند تصادف می ­کند. دستش را با اجاق یا بخاری می ­سوزاند. در بازی قادر به کنترل خود نمی ­باشد و معمولاً از طرف دوستان طرد می ­شود.

درمان بیش فعالی کودکان

درمان بیش‌فعالی کودکان معمولاً یک روند چندگانه است و به نیازها و مشکلات خاص هر کودک بستگی دارد. در ادامه، چندین روش درمانی معمول برای بیش‌فعالی کودکان را توضیح می‌دهم:

  1. مدیریت رفتار: اصول مدیریت رفتار شامل ایجاد سطح مناسب قوانین و محدودیت‌ها، پاداش و تنبیه مثبت، برنامه‌ریزی فعالیت‌ها و ساختاردهی محیط است. به کودکان کمک می‌شود تا درک کنند که چه رفتاری مناسب است و چگونه خود را کنترل کنند.
  2. آموزش مهارت‌های اجتماعی: آموزش مهارت‌های اجتماعی به کودکان کمک می‌کند تا بتوانند با موفقیت با دیگران در ارتباط باشند، همکاری کنند و مشکلات را حل کنند. این شامل مهارت‌هایی مانند شنیدن، صحبت کردن به ترتیب، انتظار سازی و متوقف کردن خود می‌شود.
  3. مداخله آموزشی: برنامه‌های آموزشی ویژه می‌توانند به کودکان در تقویت مهارت‌های تحصیلی و تمرکز و توجه کمک کنند. این برنامه‌ها معمولاً توسط مدرسان و مشاوران آموزشی طراحی و اجرا می‌شوند.
  4. روش‌های درمانی پزشکی: در مواردی که بیش‌فعالی کودکان شدید باشد و تأثیر قابل توجهی در زندگی روزمره داشته باشد، پزشک ممکن است داروها را تجویز کند. این داروها معمولاً شامل مهارکننده‌های آدرنرژیک و استیمولانت‌ها است که بهبود تمرکز و کنترل رفتار را تسهیل می‌کنند.

مهم است بدانید که درمان بیش‌فعالی کودکان نیازمند همکاری و تلاش مستمر از جانب خانواده، مدرسان و سایر مراقبین است. مشاوره و راهنمایی از متخصصان روانشناسی و پزشکان متخصص در این زمینه نیز می‌تواند به شما در انتخاب بهترین روش‌ها و تکنیک‌ها کمک کند.

چه کسی درمان بیش فعالی نیاز دارند؟

تشخیص ADHD باید توسط یک متخصص پزشکی واجد شرایط انجام شود.اگر شما یا کسی که می‌شناسید علائمی را تجربه می‌کنید که ممکن است نشان‌دهنده ADHD باشد، مهم است که برای ارزیابی و تشخیص کامل به پزشک مراجعه کنید.

درمان ADHD معمولاً شامل ترکیبی از دارو و درمان است.دارو می‌تواند به کاهش علائم کمک کند، در حالی که درمان می‌تواند به افراد مبتلا به ADHD یاد دهد که چگونه رفتار خود را مدیریت کرده و با شرایط خود کنار بیایند.با درمان مناسب، افراد مبتلا به ADHD می‌توانند زندگی سالم و پرباری داشته باشند.

چه زمانی باید به درمان اختلال بیش فعالی مراجعه کنیم؟

اگر شما یا کسی که می‌شناسید هر یک از علائم زیر را تجربه می‌کنید، باید به پزشک مراجعه کنید:

بی‌توجهی:

  • به سختی می‌توانید روی یک کار یا مکالمه تمرکز کنید.
  • به طور مکرر جزئیات را فراموش می‌کنید یا اشیاء را گم می‌کنید.
  • به نظر می‌رسد که به طور مکرر حواس شما پرت می‌شود.
  • مشکل در پیروی از دستورالعمل‌ها.
  • مشکل در سازماندهی کارها و وظایف.
  • به نظر می‌رسد که اغلب در دنیای خود غرق می‌شوید.

بیش فعالی:

  • بی‌قراری یا دست و پا زدن بیش از حد.
  • مشکل در آرام و بی‌حرکت نشستن.
  • صحبت بیش از حد.
  • مشکل در صبر نوبت.
  • دویدن یا بالا رفتن بیش از حد در زمانی که نامناسب است.
  • قطع کردن صحبت دیگران یا پریدن وسط صحبت آنها.

رفتار تکانشی:

  • تصمیمات سریع و بدون فکر گرفتن.
  • درگیر فعالیت‌های خطرناک شدن.
  • مشکل در صبر نوبت.
  • صحبت کردن یا قطع کردن صحبت دیگران.
  • بدون فکر عمل کردن و بعد پشیمانی.

اگر این علائم باعث ایجاد مشکل در زندگی روزمره شما در محل کار، مدرسه یا خانه می‌شود، مهم است که به پزشک مراجعه کنید.

چگونه تشخیص ADHD  می شود؟

هیچ “تست” واحدی برای ADHD وجود ندارد، اما پزشکان از ترکیبی از ارزیابی‌ها برای تشخیص این اختلال استفاده می‌کنند، از جمله:

  • مصاحبه پزشکی: پزشک در مورد سابقه پزشکی شما، علائمتان و نحوه تأثیر آنها بر زندگی شما سؤال خواهد کرد.
  • ارزیابی روانشناختی: این ممکن است شامل تست‌هایی برای ارزیابی توانایی شما در تمرکز، توجه و کنترل رفتار باشد.
  • پرسشنامه: ممکن است از شما خواسته شود تا پرسشنامه‌هایی را در مورد علائمتان و نحوه عملکردتان در محل کار، مدرسه یا خانه تکمیل کنید.

پزشک شما همچنین ممکن است با معلمان، والدین یا سایر ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی شما صحبت کند تا اطلاعات بیشتری در مورد علائم شما به دست آورد.

تشخیص ADHD بر اساس معیارهای تعیین شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) انجمن روانپزشکی آمریکا انجام می‌شود. برای تشخیص ADHD، فرد باید تعدادی از علائم بی‌توجهی، بیش فعالی یا تکانشگری را داشته باشد که در زندگی روزمره او در محل کار، مدرسه یا خانه اختلال ایجاد می‌کند. این علائم باید در دوران کودکی شروع شده باشند و در بیش از یک محیط وجود داشته باشند.

علاوه بر این، پزشک شما باید سایر علل احتمالی علائم شما را رد کند. به عنوان مثال، علائم ADHD می‌تواند ناشی از اختلالات یادگیری، مشکلات استرس یا اضطراب، مشکلات خواب یا سوء مصرف مواد باشد.

اگر پزشک شما ADHD را در شما تشخیص دهد، برای ایجاد یک برنامه درمانی با شما همکاری خواهد کرد. درمان ADHD معمولاً شامل ترکیبی از دارو و درمان است.

دارو می‌تواند به کاهش علائم ADHD مانند بی‌قراری، بی‌توجهی و تکانشگری کمک کند. درمان می‌تواند به شما یاد دهد که چگونه رفتار خود را مدیریت کرده و با شرایط خود کنار بیایید. انواع مختلفی از درمان وجود دارد، بنابراین پزشک می‌تواند درمانی را پیدا کند که برای شما مناسب باشد.

راهکارهایی برای کنترل بیش فعالی کودکان

برای کنترل بیش فعالی کودکان در تهران، می‌توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

  1. ساخت یک برنامه روزانه منظم: برنامه‌ریزی و ساخت یک برنامه روزانه منظم برای کودکان می‌تواند به آن‌ها در انجام وظایف و فعالیت‌های مختلف کمک کند و از احساس بی‌نظمی جلوگیری کند.
  2. تعیین محدودیت‌های زمانی برای تلویزیون و بازی‌های ویدیویی: تعیین محدودیت‌های مشخص برای مدت زمان استفاده از تلویزیون و بازی‌های ویدیویی، به کودکان کمک می‌کند تا فعالیت‌های دیگری همچون خواندن کتاب، بازی خارج از خانه یا ورزش را انجام دهند.
  3. استفاده از سازماندهی و برنامه‌ریزی: برای کودکان با ADHD، برنامه‌ریزی و ساختار مرتب در روز همواره مفید است. آن‌ها را به دنیای پیش‌بینی شده و زمان‌بندی شده کمک کنید تا مهارت‌های سازماندهی خود را تقویت کنند.
  4. تشویق به فعالیت‌های فیزیکی: فعالیت‌های بدنی و ورزشی می‌تواند انرژی اضافی را از بین ببرد و به کودک کمک کند تا احساس آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشد. ثبت نام کودک در یک ورزش خاص و به شرکت در فعالیت‌های ورزشی با دوستانش تشویق کنید.
  5. استفاده از تمرینات تمرکز و آرام‌بخش: تمرینات تمرکز و آرام‌بخش مانند تمرین تنفس عمیق، مدیتیشن و یوگا می‌تواند به کودک کمک کند تا تمرکز و آرامش خود را بهبود بخشد.
  6. ارائه سازماندهی و شرایط محیطی مناسب: فضای آرام با کمترین تحریک‌ها و حوادث خارجی، می‌تواند کودک با ADHD را در تمرکز و کنترل بیشتر درس‌ها و فعالیت‌ها یاری دهد.
  7. بهبود خواب و استراحت: اطمینان حاصل کنید که کودک خواب کافی و استراحت لازم را دارد. خواب کافی و استراحت می‌تواند نقش مهمی در مدیریت افزونه بیش فعالی داشته باشد.

برای اطمینان و مدیریت بهتر، همچنین می‌توانید با پزشک، روانشناس یا متخصص ADHD مشورت کنید تا راهکارهای دیگری برای مدیریت بیش فعالی کودکان را به شما ارائه دهند.

کلام آخر

بیش فعالی کودکان اختلالی روانپزشکی است که در کودکان و بزرگسالان نیز دیده می شود. علائم و نشانه های بیش فعالی و کم توجهی در افراد متفاوت است و در هر فردی به شکلی بروز می کند. این اختلال تا سن 12 سالگی تشخیص داده می شود و تا سن 20 سالگی سن بهبود آن است.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

تست هوش و انواع آن

وقتی نوزادی متولد می‌شود بیشترین تلاش و دغدغه والدین میزان هوش کودک، چگونگی تقویت و استفاده از آن برای موفقیت کودک در تحصیل، کار و زندگی است. چرا که هرچند میزانی از هوش جنبه ژنتیکی دارد اما نمی‌توان منکر آثار محیطی بر پرورش انواع هوش در کودکان شد. به علاوه اگر از میزان هوش کودکان و نوجوانان خود بی‌اطلاع یا نسبت به آن بی‌توجه باشیم، قطعا از رشد و پرورش مناسب آن‌ها بی‌بهره خواهیم بود. یکی از انواع هوش که می‌توان از سنین پایین آن را اندازه‌گیری کرد، هوش تصویری است که نقش مهمی در یادگیری محاسبات، ریاضیات، هندسه، جغرافیا و خلاقیت دارد. کودکانی با هوش تصویری بالا قادر هستند برخی از فعالیت‌ها مانند بازی شطرنج، مکعب روبیک، طراحی، طراحی سازه‌های ماکارونی و به طور کلی هرچه با قدرت درک فضایی ارتباط دارد را به خوبی انجام دهند. ما در این مطلب قصد داریم معروف‌ترین و معتبرترین انواع تست هوش معتبر و چند مدل تست هوش تصویری کودکان و نوجوانان را به شما معرفی کنیم.

هوش و ضریب هوشی

هوش شامل قابلیت‌های مختلف ذهنی و یک مسئله چند بعدی است. برخی از جنبه‌های هوش ژنتیکی هستند و به ارث می‌رسند و برخی دیگر در اثر عوامل محیطی تضعیف یا تقویت می‌شوند. بهره هوشی، ضریب هوشی یا IQ یکی از جنبه‌های هوش است که به صورت عددی گزارش می‌شود. آزمون‌های سنجش هوش با توجه به جامعه آماری مد نظر تنظیم و طراحی می‌شوند.

هوش تصویری

هوش تصویری یا هوش فضایی در کودکان به معنای توانایی تصور و به خاطر سپردن جزییات بصیری تصاویر و محیط است. افرادی که هوش بصری یا هوش تصویری بالایی دارند قدرت تجسم و خلاقیت بالاتری دارند، در تجمسم فضایی قوی هستند و معمولا می‌توانند استدلال هندسی خوبی داشته باشند. هوش تصویری با استفاده از تست‌های استاندارد قابل اندازه‌گیری است. همچنین می‌توان هوش بصیری و فضایی را در کودکان و نوجوانان با انجام تمرینات یا حتی بازی‌های خاصی تقویت کرد.

ویژگی های افرادی با هوش تصویری بالا

کودکان و نوجوانانی که در تست هوش تصویری نمره بالایی کسب می‌کنند دارای قابلیت‌هایی هستند که در ادامه ذکر کرده‌ایم:

  • توانایی بالا در آموختن مسیرها
  • حل معماهای فضایی، انجام بازی‌های فضایی مانند اتللو، پازل، شطرنج و مکعب روبیک
  • عملکرد محاسباتی و ریاضیاتی خوب
  • درک بالای محاسبات هندسی
  • حافظه تصویری قوی در به خاطر سپردن جزییات
  • به خاطر سپردن موقعیت‌های مکانی پیچیده
  • به خاطر سپردن نقشه و نقشه خوانی
  • توانایی بالا در طراحی و نقاشی

تست هوش تصویری

این تست یکی از رایج‌ترین تست‌های روانشناسی و نوعی ارزیابی است که توانایی شناختی افراد را نشان می‌دهد و در نهایت با توجه به معیارهای تست و پاسخ‌ها یک نمره داده می‌شود و فرد با توجه به راهنمای پاسخنامه، می‌تواند محدوده هوشی خود را ارزیابی کند. البته مربیان و روانشناسان می‌توانند تفسیر دقیق‌تری از برخی از انواع تست  های هوش ارائه دهند. تست  های هوش تصویری نیز برای گروه‌های سنی مختلف و دانش‌آموزان در مقاطع مختلف طراحی می‌شود تا والدین و معلمان پتانسیل‌های آن‌ها را بشناسند و بر آن اساس نسبت به آموزش دانش‌آموزان در مدارس و سیستم‌های آموزشی مناسب اقدام کنند. با وجود همه محدودیت‌ها، انواع تست های هوش تنها معیارهایی هستند که می‌توان برای ارزیابی کلی توانمندی‌های مرتبط با ذهن و هوش استفاده کرد.

اهمیت سنجش هوش کودکان

همانطور که گفتیم، واژه هوش شامل جنبه‌های مختلفی از توانایی‌های ذهنی مانند حل مسئله، سرعت یادگیری، استعداد تشکیل مفاهیم، قدرت استدلال، برنامه‌ریزی و تفکر انتزاعی است که باید در سنین پایین مورد سنجش قرار بگیرند. اهمیت این موضوع در آن است که در این سنین هوش کودک قابل تغییر است و می‌توان با تمرینات و آموزش‌های صحیح نسبت به جهت‌دهی به هوش کودکان و استفاده از آن اقدام کرد. ۸۰ درصد افزایش هوش کودکان تا قبل از سن ۳ سالگی صورت می‌گیرد و بهترین سن برای استعدادیابی نیز همین زمان است. از طرفی سنجش هوش کودکان به سادگی سنجش هوش در بزرگسالی نیست. بسیاری از روانشناسان معتقدند هوش تا ۱۸ سالگی شکل می‌گیرد و پس از ۱۸ سالگی فقط عنصر تجربه به آن اضافه می شود.

به جز مسئله تقویت هوش کودکان، گاهی در کودکان زیر ۷ سال با مشکلات ناشی از بهره هوشی کم مواجه هستیم که باید در سنین کم بررسی شوند تا کودک در شرایط مناسب آموزشی قرار بگیرد. برخی از کودکان هم از بهره هوشی بالایی برخوردار هستند و طبیعتا در شرایط آموزشی معمول، استعداد آن‌ها شکوفا نمی‌شود و ممکن است در کنار کودکانی با بهره هوشی کمتر دچار کاهش بازده یا مشکلات روحی شوند و انگیزه و علاقه خود را از دست بدهند.

معرفی انواع تست های هوش برای کودکان و نوجوانان

تست‌های هوش مدرن اغلب بر توانایی‌هایی مانند مهارت‌های ریاضی، حافظه، ادراک فضایی و توانایی‌های زبانی تمرکز دارند. ظرفیت دیدن روابط، حل مشکلات و به خاطر سپردن اطلاعات اجزای مهم هوش هستند که تست‌های هوش روی آن‌ها تمرکز دارند. در اغلب ارزیابی‌های هوش، دو نوع اطلاعات کلامی و غیر کلامی بررسی می‌شوند:

  • هوش کلامی: توانایی درک و حل مشکلات مبتنی بر زبان
  • هوش غیرکلامی: توانایی درک و حل مشکلات بصری و فضایی

تست‌های روانشناسی مختلف و معتبر فراوانی برای بررسی و اندازه‌گیری هوش کودکان توسط روانشناسان طراحی شده‌اند که برخی رایج‌تر هستند و ممکن است هریک جنبه‌های مختلفی از هوش را بررسی کنند. این آزمون‌ها می‌توانند به صورت کلامی، عملی، تصویری و مداد کاغذی باشند. رایج‌ترین انواع تست های هوش کودکان و نوجوانان را در ادامه توضیح داده‌ایم که برخی فقط مختص به هوش تصویری هستند و برخی از آن‌ها جنبه‌های مختلف هوش از جمله هوش حرکتی جنبشی کودکان را ارزیابی می‌کنند.

آزمون هوش وکسلر

این تست یکی از مناسب‌ترین انواع تست هوش برای همه رده‌های سنی شامل کودکان، نوجوانان و بزرگسالان است که بر اساس گروه سنی نسخه‌های مختلفی دارد. در آزمون هوش وکسلر، علاوه بر بهره هوشی کلی، بهره هوشی کلامی و عملی را هم مشخص می‌کند. تست هوش وکسلر برای ارزیابی کارکردهای عصب‌شناختی هم مورد استفاده قرار می‌گیرد و در اکثر مدارس و مهدکودک‌ها انجام می‌شود.

آزمون هوش آدمک

این تست، تصویری آدمک یا گودیناف – هریس، یکی از ساده‌ترین انواع تست هوش کودکانو نوجوانان در محدوده سنی ۳ تا ۱۳ سال است. مهمترین هدف از انجام این تست هوش تصویری ارزیابی درجه هوشمندی سن عقلی و بهره هوشی کودکان است. آزمون گودیناف همچنین برای کودکانی که هنوز قادر به صحبت کردن نیستند یا سواد ندارند هم کاربرد دارد.

آزمون هوش کتل

این تست هم از نوع غیر کلامی و تست هوش تصویری کودکان است و نسبت به سایر انواع تست هوش درجه سختی و استاندارد بالاتری دارد. هرچند تست هوش کتل برای کودکان و نوجوانان بین ۷ تا ۱۳ سال مناسب است، اما در این بازه سنی بهتر است نتیجه این آزمون مقیاس ثانویه برای سنجش هوش فرزندتان باشد.

آزمون هوش استنفورد بینه

با استفاده از این تست استنفورد بینه، می‌توان توانایی‌های ذهنی کودکان و نوجوانان را در ۵ حوزه مختلف ارزیابی کرد. در این نوع تست هوش از ۱۰ آزمون مختلف استفاده می‌شود.

آزمون هوش چند گانه گارنر

این تست هوش همانطور که از نام آن مشخص است، بر چند بعدی بودن هوش تاکید دارد و بر همین اساس۱۰ قابلیت مختلف مرتبط با هوش را می‌سنجد. این تست هوش کودکان بین مربیان و روانشناسان محبوبیت خاصی دارد چون ابعاد متعددی را می‌سنجد و می‌تواند در انتخاب مسیر درسی و شغلی به آن‌ها کمک کند. به یاد داشته باشید که بیشتر این تست‌ها برای به دست آوردن دیدگاه کلی درباره استعداد دانش‌آموزان هستند.

آزمون هوش ریون

یکی از انواع تست های هوش تصویری برای سنین ۵ تا ۹ سال و از معتبرترین آزمون‌های سنجش هوش است. در این تست توانایی باالقوه کودکان برای ایجاد ارتباط منطقی بین محرک‌ها استفاده می‌شود. بین سایر تست‌های هوش که نام بردیم، آزمون ریون از اعتبار بالاتری برخوردار است چون هماهنگی و تجانس درونی سوالات در آن بیشتر هستند.

آزمون هوش رینولدز

یکی از انواع تست های هوش برای دانش آموزان ابتدایی تست هوش رینولدز است که بیشتر روی قدرت حافظه تاکید دارد. در این تست هوش تصویری توانایی شناختی افراد از طریق سنجش قدرت یاداوری مواردی مانند تصاویر، کلمات و رفتارها انجام می‌شود.

تست هوش دانش آموزان ابتدایی

بسیاری از والدین علاقه دارند که کودکانشان در صورت توانایی بالاتر، به صورت جهش درس بخوانند و یکی از کاربردهای تست هوش برای دانش آموزان ابتدایی از جمله تست هوش تصویری، برای جهش تحصیلی کودکان در مقطع ابتدایی است. علاوه بر سنجش علمی دانش‌آموز، قبولی در تست هوش جهش تحصیلی که مورد تایید آموزش پرورش است، برای قبولی در طرح جهشی ضرورت دارد. سؤال‌های هوش برای جهش تحصیلی شامل دسته‌های مختلفی مانند هوش ریاضی، هوش فضایی و هوش تصویری است.

سخن پایانی

اطلاع از ضریب هوشی می‌تواند در زمینه‌های مختلف زندگی کودکان و نوجوانان مانند میزان و نوع آموزش‌ها، نوع مدرسه، نوع سیستم آموزشی، انتخاب رشته و آینده شغلی آن‌ها تاثیر داشته باشد. در این مطلب به اختصار انواع تست های هوش برای دانش آموزان راهنمایی و تست هوش برای دانش آموزان ابتدایی را معرفی کردیم. این تست‌ها به شما کمک می‌کنند بدانید که کودک یا نوجوانتان در چه زمینه‌ای هوش و استعداد بهتری دارد یا در چه مسیری موفق‌تر خواهد بود. همچنین با شناخت نقاط ضعف فرزندتان، می‌توانید از طریق آموزش و تمرین مداوم، این بخش‌ها را تقویت کنید.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه مشاوره و ارزیابی خانواده و انجام تست های هوش، استعدادیابی و … فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

کودک خجالتی و کمرو

کودک خجالتی و کمرو چه وییگی هایی دارد؟ اگر کودکتان وقتی افراد با او صحبت می‌کنند غالباً سرش را بین پاها یا پشت شما پنهان می‌کند و در برابر امتحان کردن چیزهای جدید مقاومت می‌کند، ممکن است به این نتیجه رسیده باشید که او به طور طبیعی خجالتی و کمروست. او همچنین ممکن است در مواجهه با افراد یا موقعیت‌های ناآشنا، کمی مضطرب یا بی‌قرار باشد و حتی گریه کند.

او احتمالاً با گذشت زمان با بودن در این موقعیت‌ها راحت‌تر خواهد بود. اما مهم است که به یاد داشته باشید خجالتی بودن چیزی نیست که از آن شرمنده شوید و اینکه بسیاری از افراد خجالتی یا بهتر بگوییم کمرو زندگی‌های شاد و موفقی دارند.

همچنین هیچ راهی برای دانستن اینکه آیا فرزندتان خجالتی باقی می‌ماند یا خیر وجود ندارد، اما افراد بیشماری هستند که وقتی بزرگ‌تر شده‌اند به کمرویی دوران کودکی خود چیره شده‌اند. پس بهتر است روی پذیرش این ویژگی و پشتیبانی از کودکتان که به او کمک می‌کند تا با جهان پیش رویش مواجه شود تمرکز کنید.

علت خجالتی بودن کودک

چرا برخی کودکان اصطلاحاً خجالتی یا کمرو‌تر از دیگر بچه‌ها هستند؟ اول از همه بهتر است به خاطر داشته باشیم که صفت خجالتی یک صفت منفی نیست و اگر هم در ذهن ما آهنگی منفی دارد، لازم است آن را اصلاح کنیم. به‌طورکلی اما برخی از دلایل خجالتی بودن کودکان می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

محیط و وراثت: ژن‌ها و محیط هر دو در کمرویی ما نقش دارند. کارشناسان معتقدند که برخی کودکان با تمایلی بیولوژیکی به خجالتی بودن به دنیا می‌آیند. آرایش ژنتیکی، یعنی ترکیب ژن‌ها ممکن است در یک کودک به تحریک شدن حساس‌تر باشند. هرچه کودکان بزرگ‌تر می‌شوند، همین حساسیت می‌تواند آنها را در موقعیت‌های اجتماعی اصطلاحاً خجالتی کند.

روند رشد: قبل از اینکه نتیجه بگیریم که کودک نوپایمان خجالتی است، در نظر بگیریم که او ممکن است فقط در حال تجربه‌ٔ مرحله‌ای گذرا از رشد باشد. اگر کودکتان به طور ناگهانی نسبت به غریبه‌ها محتاط‌تر شده است یا از اینکه شما از جلوی چشمش دور شوید می‌ترسد، احتمالاً دچار اضطراب جدایی است که درست در زمانی بروز می‌کند که بیشتر بچه‌ها فعال‌تر و مستقل‌تر می‌شوند. اگر احساس می‌کنید کمرویی کودک نوپایتان چیزی بیش از یک مرحله‌ٔ گذرا است، سعی کنید نگران نباشید، چون کمرویی الزاماً کودک را عقب نگه نمی‌دارد.

اضطراب جدایی: بیشتر کودکان دوره‌ای از اضطراب جدایی را در حد فاصل شش ماهگی تا سه سالگی تجربه می‌کنند. این حالت ممکن است به خاطر رفتن به یک مهدکودک جدید، سفر رفتن یکی از والدین یا ترس از تنها بودن در تاریکی برانگیخته شود.

کمی صبر، درک کردن و مراقبت توأم با مهر از طرف ما می‌تواند تفاوت بزرگی در کاهش و رفع حالت کمرویی کودکانمان ایجاد کند.

راه‌های کمک به کودک خجالتی

اما مثل همیشه راه‌حل رفع یا کاهش کمرویی بچه‌ها چیست و چطور باید با یک کودک خجالتی برخورد کنیم. برخی از راهنمایی‌های زیر ممکن است بتواند به شما کمک کند:

به کودک نوپای خود برچسب خجالتی نزنید: هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم خیلی زود به فرزندمان برچسب یا صفتی بدهیم که شاید واقعاً متعلق به او نباشد. همچنین سعی کنید همیشه به فرزندتان به عنوان فردی خجالتی فکر نکنید. اگر انتظار کمرویی را داشته باشید، انتظار شما ممکن است روی رفتار او تأثیر بگذارد. این گفته به معنای آن نیست که خجالتی بودن چیز بدی است اما در مورد کودکان خیلی بهتر است اگر اصلاً روی آنها هیچ برچسبی برای بازگو کردن ویژگی‌هایشان نزنیم.

در حضور دیگران از خجالتی بودنش صحبت نکنید: در مورد کمرویی فرزندتان در حضور او با دیگران صحبت نکنید. اگر بشنود که شما او را به عنوان خجالتی توصیف می‌کنید، ممکن است آن را به عنوان یک انتقاد یا به عنوان یک ویژگی منفی که او را از دیگران جدا می‌کند، تلقی کند. به جایش، سعی کنید بگویید: «او برای اینکه با افرادی که نمی‌شناسد احساس راحتی پیدا کند، عجله نمی‌کند.»

حق بدهید و درکش کنید: به فرزندتان بگویید که شما می‌دانید او چه احساسی دارد. برای مثال، اگر در یک جشن تولد وارد اتاقی پر از کودکان نوپا شوید، می‌توانید بگویید: «سخته وقتی همه‌ٔ بچه‌ها این‌قدر سروصدا می‌کنن، این‌طور نیست؟» این جمله به کودک می‌گوید که واکنش او طبیعی است و دیگران هم ممکن است همان احساس او را داشته باشند.

تشویقش کنید: هر وقت می‌بینید کودکتان برای دوست شدن با کودک دیگری یا پیوستن به یک فعالیت تلاش می‌کند، تلاشش را هر قدر هم که با تردید و بدون اعتماد به نفس باشد، تحسین کنید. اگر بعد از ۱۵ دقیقه مخفی شدن در دامن شما، دیدید که لبخند کمرویانه‌ای به مثلاً مادربزرگش زد، به جای اینکه در مورد این اظهار نظر کنید که چقدر طول کشید تا سلام کند، بگویید: «این لبخند خوبی بود. مطمئنم که مامان‌بزرگ رو خیلی خوشحال کرد.»

اطرافیان را هم آگاه کنید: دوستان، فامیل، عمه‌ها، دایی‌ها، پدربزرگ و و مادربزرگ‌های فرزندتان را به صبر و شکیبایی ترعیب کنید و از آنها بخواهید که از فشار آوردن به او برای گفت‌وگو خودداری کنند.

از انتقاد و سرزنش بپرهیزید: هیچ چیز بیشتر از سخنان ناعادلانه، اعتماد به نفس کودکتان را تخریب نمی‌کند، حتی وقتی فکر می‌کنید که شما فقط در حال شوخی کردن هستید! به یاد داشته باشید که شرمنده کردن فرزندتان به خاطر خجالتی بودنش هیچ ثمری ندارد. این ویژگی طبیعی او است، یعنی خصیصه‌ای نیست که بتواند به خواست خودش آن را قطع یا وصل کند.

از موقعیت‌های اجتماعی دوری نکنید: دور نگه داشتن فرزندتان از فعالیت‌های گروهی، زندگی را برای او راحت‌تر نخواهد کرد. ممکن است برای او کمی بیشتر طول بکشد تا در فعالیت‌ها شرکت کند یا در یک جشن تولد به بقیه ملحق شود، اما هرچه بیشتر و البته به مرور و حساب‌شده در چنین جمع‌هایی قرار بگیرد، احساس راحتی بیشتری پیدا می‌کند.

حساب‌شده عمل کنید: شرکت در قرارهای بازی می‌تواند بدون اعمال فشار زیاد، به او در تمرین مهارت‌های اجتماعی کمک کند. وقتی به یک جمع یا مهمانی بزرگ دعوت شده‌اید، سعی کنید قبل از رسیدن سایر کودکان به آنجا بروید، تا فرزندتان فرصت بیشتری برای ریلکس شدن و کسب احساس راحتی داشته باشد.

راه‌های بی‌تنش‌تر را امتحان کنید: روش‌های کم‌استرس‌تری برای معاشرت فرزندتان پیدا کنید. فعالیتهایی را انتخاب کنید که شامل گروههای کوچکتر و محیط‌‌های آرام یا آشنا باشد. اگر کتابخانه یکی از مکان‌های مورد علاقه‌ٔ کودکتان است، او را به کلاس داستان‌خوانی یا کتاب‌خوانی ببرید یا یکی از دوستانش را دعوت کنید تا برای بازدید از کتابخانه به شما بپیوندد.

 

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.